پرتال امام خمینی(س): یادداشت ۷۱۷/  ۱۲ مهر ۱۳۵۷ ش ـ (۱ ذی‌القعده ۱۳۹۸ ق) ـ سالروز هجرت امام از عراق به سوی کویت بخاطر فشارهای رژیم عراق است. به دنبال تضییقاتی که از اول مهر ماه برای امام و یاران ایشان از طرف رژیم بعثی عراق فراهم آمده بود، روز دوازدهم مهر امام خمینی(س) نجف را به مقصد مرز کویت ترک گفت، اما دولت کویت با اشاره رژیم ایران از ورود امام به این کشور ممانعت کرد.

امام خمینی(س) در باره این ماجرا نقل می کند: 

«حرکت کردیم طرف کویت و به سرحد کویت که رسیدیم، بعد از یک چند دقیقه‌ای، که مثل اینکه حالا روابط بود با ایران، چه بود نمی‌دانم ـ گمانم این است که رابطه با ایران بود ـ آمد آن مأمور و گفت که نه، شما نمی‌توانید بروید کویت. من گفتم به او بگوئید که خوب، ما می‌رویم از اینجا به فرودگاه، از آنجا می‌رویم. گفت خیر، شما از همین جا که آمدید از همین جا باید برگردید. از همانجا برگشتیم ما به عراق.» (صحیفه امام، ج۱۰، ص ۱۹۶)

به روایت خاطره

به‌خلاف تصور رژیم شاه که فکر می‌کرد با تبعید امام به نجف، ایشان بین علمای این کشور محدود می‌شود، از همان نخستین روزهای اقامت در نجف به تدریس پرداختند. آیت‌الله سیدرضا بنی‌طبا شاگرد حضرت امام درباره اشتباه رژیم در فرستادن امام به نجف در گفت‌وگویی با تسنیم گفته بود: "بعد از فشار علمای قم به شاه که ایشان نباید ترکیه باشند، نجف را برای امام انتخاب کردند که از ترکیه برود نجف.

معاندین، دشمنها، مخالفین و مشاورین شاه گفتند خوب شد که امام به نجف می‌رود. فقهای نجف علمای قم را قبول ندارند و می‌گویند اینها منبری‌اند و فقیه نیستند چون همیشه مرجعیت نجف بود. از زمان شیخ طوسی که بیش از ۱۰۰۰ سال است همیشه مرجعیت شیعه در نجف بوده است... امام بعد از اینکه به نجف آمدند و بعد از دید و بازدید با‌ آیت‌الله سید محسن حکیم، آیت‌الله سید محمود شاهرودی و آیت‌الله خویی و دیگران و بنا به تقاضای طلاب نجف، درس را شروع کردند. در آن زمان درسی که خیلی نزد طلبه‌های قم و نجف مورد توجه بود «اصول فقه» آیت‌الله العظمی آسید ابوالحسن خویی بود اما وقتی امام درس اصول را شروع کرد، اصول ایشان صدا کرد و کم‌کم طلبه‌های زبده و نخبه جمع شدند پای درس امام".

ثمره مجموعه فعالیت‌‏های امام در نجف موجب آگاهی و رشد سیاسی روزافزون همه اقشار شد. در دیدار وزرای خارجه ایران و عراق در نـیـویـورک تصمیم به اخراج امام خمینـی از عراق گرفته شـد. روز دوم مـهـر ۱۳۵۷ مـنزل امـام در نجف به‌وسیله قـوای بعثـی محاصره شد و انعکاس ایـن خبـر با خشـم گستـرده مسلمانان در ایران، عراق و دیگـر کشـورها مـواجه شـد.

روز ۱۲ مهر، امام(ره) نجف را به‌قصد مرز کـویت ترک گـفـت. دولت کویـت با اشاره رژیـم ایـران از ورود امـام بـه ایـن کـشـور جلوگـیـری کـرد. قـبـلاً صحـبـت از هجـرت امام بـه لبـنـان و یا سـوریه بـود امـا ایشان پـس از مشـورت با فـرزنـدشان حاج احمد آقا تصمیـم بـه هجـرت به پاریـس گرفت. در روز ۱۴ مهـر ایشان وارد پاریس شدند.

مأمـوریـن کاخ الیزه نظر رئیـس جـمهـور فـرانسه مبنـی بـر اجتناب از هرگـونه فـعـالـیـت سـیاسـی را بـه امام ابلاغ کـردنـد. ایـشـان نیز در واکـنـشــی تنـد تصـریح کـرده بـود که ایـن‌گونـه محدودیتها خلاف ادعای دموکراسی است و اگر او ناگزیر شـود تا از ایـن فرودگـاه بـه آن فـرودگـاه و از ایـن کـشـور بـه آن کـشـور بـرود بـاز دست از هـدفهایـش نخـواهـد کشیـد.

امام: گلایه‌ای ندارم 

حضرت امام خودشان درباره علت عدم راه دادن ایشان به کویت می‌گویند "... عازم حرکت شدم و آمدم به ــ البته تحت مراقبت دولت عراق ــ آمدم به سرحد کویت و در سرحد کویت هم همان فشاری که در آنجا بر دولت عراق بود بر دولت کویت هم بود. و آنها حتی اجازۀ اینکه ما عبور کنیم از این طرف شهر به آن طرف شهر هم ندادند. و من گله‌ای از هیچ کس ندارم؛ چون آنها ملتزم بودند به‌واسطۀ قراردادهایشان عمل کنند.

و من نه از دولت عراق نه از دولت کویت گلایه‌ای ندارم. لکن خدای تبارک و تعالی تقدیری فرموده بود و «ما غافل بودیم». ما بنایمان بر این بود که از کویت بعد از دو ــ سه روزی که با آقایان ملاقات می‌کنیم برویم به سوریه، و آنجا یک اقامت طولانی بکنیم. لکن خداوند تقدیر کرده بود که باید راه، چیز دیگر باشد. و ما نمی‌دانستیم که این تقدیر به کجا منتهی می‌‌شود. از آنجا برگشتیم به بصره؛ و از آنجا هم به بغداد ما را بردند. و من ملاحظه کردم که ما اگر هر جا برویم از این دوَل اسلامی همین مطلب است، به همین جهت تصمیم گرفتیم ــ بدون هیچ فکر سابق ــ که ما می‌رویم به فرانسه. در عین حالی که مایل نبودم از دوَل اسلامی خارج بشوم لکن خداوند تقدیر کرده بود که مسائل در آنجا به‌طور وسیع در همه جای دنیا پخش بشود". (۱۳۵۷/۱۲/۰۶)

ایشان در تاریخ ۱۳۵۸/۰۷/۱۰ نیز در دیدار هیئت دولت درباره نحوه رفتن به کویت فرمودند "حرکت کردیم طرف کویت و به سرحد کویت که رسیدیم، بعد از یک چند دقیقه‌ای... آن مأمور و گفت که نه، شما نمی‌توانید بروید کویت. من گفتم به او بگویید که خوب، ما می‌رویم از اینجا به فرودگاه، از آنجا می‌رویم. گفت خیر، شما از همین جا که آمدید از همین جا باید برگردید. از همان‌جا برگشتیم ما به عراق و شب بصره بودیم، و فردایش به بغداد. من در بصره بنا بر این گذاشتم که نروم به سایر بلاد اسلامی، برای اینکه احتمال همین معنا را در آنجاها می‌دادم. بنا گذاشتیم برویم فرانسه و بعد، در همان‌جا هم ــ حالا بصره بود یا بغداد یادم نیست ــ که یک اعلامیه‌ای باز من نوشتم خطاب به ملت ایران، و وضع رفتنمان، کیفیت رفتنمان را برایشان گفتم. ما هیچ بنا نداشتیم که به پاریس برویم. مسائلی بود که هیچ ارادۀ ما در آن دخالت نداشت. هرچه بود، و تا حالا هرچه هست و از اول هرچه بود با ارادۀ خدا بود".

امام خمینی در دی ماه ۵۷ شـورای انقلاب را تشکیل داد. شاه نیز پـس از تشکیل شـورای سلطـنـت و اخـذ رأی اعـتـماد بـرای کـابـینه بختیار در روز ۲۶ دی‌ماه از کشـور فـرار کـرد. اوایل بهمـن ۵۷ خبر تصمیم امام در بازگشت بـه کـشور منتشر شد. مردم ۱۴ سال انتظار کشیده بـودنـد. دولت بخـتـیار با هماهنگی ژنرال هایزر فـرودگـاه‌های کشـور را به‌روی پـروازهـای خـارجی بست، اما دولت بختیار پـس از چنـد روز تـاب مقـاومـت نـیـاورد و ناگزیـر از پذیرفتـن خـواست ملت شـد. سرانجام امام خمینـی بامداد ۱۲ بهمـن ۱۳۵۷ پـس از ۱۴ سال دوری از وطـن وارد کشـور شـد.

اتفاقات بعد از آن:

در دیداری که بین وزرای خارجه ایران و عراق در نیویورک در دوران تبعید امام صورت گرفت، تصمیم به اخراج ایشان از عراق گرفته شد. روز اول مهر ۱۳۵۷ منزل امام در نجف به وسیله قوای بعثی محاصره گردید. انعکاس این خبر با خشم گسترده مسلمانان در ایران، عراق و دیگر کشورها مواجه شد. رئیس سازمان امنیت عراق در دیدار با امام خمینی گفته بود که شرط ادامه اقامت ایشان در عراق دست کشیدن از مبارزه و عدم دخالت در سیاست است و امام نیز با قاطعیت پاسخ داده بودند که به خاطر مسئولیتی که در مقابل امت اسلام احساس می کنند حاضر به سکوت و هیچ گونه مصالحه ای نیستند.

در پی فشارهای رژیم عراق بر امام، حضرت امام تصمیم به هجرت تاریخی خود گرفتند. هجرتی که تکمیل کنندۀ سیر طولانی و پرفراز و نشیب مبارزات آن حضرت بود. هجرتی که به گونه ای شگفت انگیز در اندیشه امام خطور کرد و باعث شد تا آرمانها و فریاد حق طلبانه یک مرجع دینی و شیعی در قلب اروپا و جهان غرب نیز طنین افکن شود.

امام خمینی از عامل این تصمیم چنین یاد می کنند: «... خیال ما هم این بود که به کویت و سپس به سوریه برویم ... هیچ برنامه ای هم نداشتیم به پاریس برویم.شاید مسائلی بود که هیچ ارادۀ ما در آن دخالت نداشت و هرچه بود – و از اول هم هرچه بود – اراده خدا بود... فقط خواست خدا بود که باید عملی می شد» از سوی دیگر بنا به اعتراف فرمانده هوانیروز کرمانشاه و همچنین اسناد موجود، ساواک به محض اطلاع از تصمیم امام مبنی بر ترک نجف، آماده می شود تا در صورت ورود به مرزهای ایران، آن حضرت را ربوده و به مرکز منتقل و از آنجا به نقطه نامعلومی ببرند.

مقدم، رئیس ساواک به ریاست ستاد مشترک ارتش امریه ای را صادر کرده و می نویسد: «نظر به اینکه احتمال دارد نامبرده بالا (روح الله خمینی) از طریق یکی از مرزهای هوائی یا زمینی وارد کشور گردد و در این صورت خود و همراهانش بایستی بلافاصله و بدون فوت وقت با هواپیما با هلیکوپتر نظامی به مرکز اعزام شوند. خواهشمند است دستور فرمائید به فرماندهان پادگانهای نظامی و پایگاههای هوایی و فرمانداریهای نظامی شهرهائی که دارای مرز هوایی و زمینی می باشند اعلام نمایند تا در این زمینه هماهنگی لازم با سازمانهای اطلاعات و امنیت محل معمول دارند».

بعد از ملاقاتهای بدون نتیجه مسئولین سازمان امنیت عراق با امام، منزل آن حضرت در نجف توسط نیروهای بعثی محاصره شد. امام از مواضع خود عقب نشینی نکردند و سرانجام تصمیم شورای فرماندهی حزب بعث عراق (قیادة الثوره) مبنی بر اخراج امام از عراق ابلاغ گردید. حضرت امام تصمیم گرفتند به کویت عزیمت کنند. روز ۱۲ مهر، امام خمینی نجف را به قصد مرز کویت ترک گفتند. دولت کویت با اشاره رژیم ایران از ورود امام به این کشور جلوگیری کرد. دولت کویت پس از ساعتها معطلی اجازۀ ورود نداد. امام و همراهان ناگزیر به بصره باز گشتند. قبلًا صحبت از هجرت امام به لبنان و یا سوریه بود اما اجازه ورود از سوی مقامات سوری و یا امکان فعالیت سیاسی در آنجا مشخص نبود. امام پس از مشورت با فرزندشان (حجت الاسلام حاج سید احمد خمینی) تصمیم به هجرت به پاریس گرفتند. توقف کوتاه امام در فرانسه می توانست فرصتی برای ابلاغ پیام امام به مسلمانان اروپا و تهیه مقدمات سفر به کشور بعدی باشد. امام پس از بررسی پیشنهاد و بحث در مورد وضعیت دیگر کشورها، تصمیم سفر به پاریس را اعلام داشت و سرانجام صبحگاه ۱۳ مهرماه ۱۳۵۷ حضرت امام به همراه جمعی از یاران خویش بغداد را به سوی پاریس ترک کردند. در روز ۱۴ مهر ایشان وارد پاریس شدند و دو روز بعد در منزل یکی از ایرانیان در نوفل لوشاتو ( حومه پاریس) مستقر شدند.
در بدو ورود به پاریس، نمایندگان کاخ الیزه با امام ملاقات کرده و پیام رسمی دولت را مبنی بر ممانعت از هرگونه فعالیت سیاسی ابلاغ کردند. امام در پاسخ با همان قاطعیتی که به مسئولین عراقی برخورد داشتند، فرمودند که این گونه محدودیتها خلاف ادعای دموکراسی است:

«ما فکر می کردیم که اینجا مثل عراق نیست. من هر کجا بروم حرفم را می زنم. من از فرودگاهی به فرودگاه دیگر و از شهری به شهر دیگر سفر می کنم تا به دنیا اعلام کنم که تمام ظالمان دنیا دستشان را در دست یکدیگر گذاشته اند تا مردم جهان صدای ما مظلومان را نشنوند. ولی من صدای مردم دلیر ایران را به دنیا خواهم رساند. من به دنیا خواهم گفت که در ایران چه می گذرد».
ژیسکاردستن، رئیس جمهور وقت فرانسه در خاطرات خویش نوشته است که دستور اخراج امام از فرانسه را صادر کرده بود ولی در آخرین لحظه ها نمایندگان سیاسی شاه که در آن روزها در نهایت درماندگی قرار داشت، خطر واکنش تند و غیر قابل کنترل مردم را گوشزد کرده و در مورد عواقب آن در ایران و اروپا از خود سلب مسئولیت کرده بودند.

در پی اخطار دولت فرانسه، سیل تلگرافها و نامه های شخصیتهای سیاسی و مذهبی و جمعیت ها و دانشجویان و علمای داخل و خارج کشور برای ژیسکاردستن رئیس جمهور و مقامات فرانسوی سرازیر شد که مصرانه خواستار آزادی عمل رهبر انقلاب بودند. محبوبیت امام و فشار افکار عمومی سبب شد تا مسئولین فرانسوی بدون آنکه رسماً موضع خود را اعلام کنند، در عمل از فشارهای خود کم کردند.

حضرت امام در نوفل لوشاتو در حومه پاریس بجز ساعات محدودی، تمام وقت کار می کردند. در مدت اقامت چهار ماهه امام در پاریس، نوفل لوشاتو مهمترین مرکز خبری جهان بود و مصاحبه های متعدد و دیدارهای مختلف امام دیدگاههای ایشان را در زمینه حکومت اسلامی و هدفهای آتی نهضت برای جهانیان بازگو می کرد. به این ترتیب جمع بیشتری از مردم جهان با اندیشه و قیام ایشان آشنا شدند و از همین جا بود که بحرانی ترین دوران نهضت را در ایران رهبری کرد. مسائل ایران و انقلاب اسلامی در این ایام در صدر اخبار جهان قرار داشت.

منبع: مقدمه کوثر؛ ص ۴۶- ۴۸ و حدیث بیداری، ص ۱۰۱ - ۱۰۲

. انتهای پیام /*