مجله کودک 379 صفحه 35
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 379 صفحه 35

دباغی نشدهی گوسپندان در دبّاغخانه روی هم انباشتهاند!» زن گفت: «سر راه خود، به بازار عطّاران برو و شیشهای عطر بخر و غروب، با خود بیاور! زیرا امشب باید به عروسی برویم.» مرد دبّاغ با تعجّب پرسید: «عطر! عطر را میخواهی چه کنی؟ نکند هوای جوانی به سرت افتاده است؟» زن گرهی بر ابروان انداخت و گلهمندانه گفت: «پس میخواهی بگویی که من به کهنسالی رسیدهام و...» مرد، که از نیرنگ زن در چنین حالات خبر داشت، گشادهرویی پیشه کرد و گفت: «به دل مگیر. مزاح کردم. فقط پرسشی بود، همین! که یعنی عطر را برای چه می خواهی و تو را چه پیش آمده است که هوس عطر و عنبر کردهای؟» زن زبان به تلخی گشود که: «تو خود نیکوتر از هر خویش و بیگانه میدانی که بوی دبّاغخانه را نه فقط در کارگاهت، که در همه جا به همراه داری و آن را هر شب به خانه و کاشانهی خویش میآوری. من و فرزندانت و خانهات هر شب بوی دبّاغخانه تو را به خود میگیریم!»... این قسمتی از قصّه بازار عطّاران بود که خواندید. ادامه قصّه و چند حکایت خواندنی دیگر را در کتاب که به بهای 2000 تومان چاپ و منتشر شده، بخوانید و لذت ببرید. موضوع تمبر: طراحی هنری قیمت: 5 سنت سال انتشار: ندارد

مجلات دوست کودکانمجله کودک 379صفحه 35