مجله کودک 393 صفحه 14
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 393 صفحه 14

ییلاق پدربزرگ بعد از ناهار، شوریک رفت تا توی باغ میوه گردشی بکند. پدربزرگ، رو به کولیا کرد و گفت: «کولیا، پسرم! شوریک امروز صبح حسابی مشغول بوده، من شکّی ندارم که تو هم باید از صبح تا حالا خیلی کارهای خوب انجام داده باشی. نمیخواهی برای پدربزرگ تعریف کنی؟» کولیا با دلخوری گفت: «من رفته بودم ماهیگیری، ولی چیزی گیرم نیامد.» - مگه کجا رفته بودی پسرم؟ - کنار استخر. - خوب تعجبی نداره که چیزی گیرت نیامده توی جای خوبی را برای ماهیگیری انتخاب نکرده بودی. توی آن استخر حتّی قورباغههم پیدا نمیکنی! ولی من به تو میگویم که چه کار باید کرد. تو باید به کنار رودخانه بروی. جریان آب رودخانه، در زیر پل چوبی قدری تند میشود. آنجا بهترین محلّ برای ماهیگیری است. پدربزرگ، بعد از گفتن این حرفها، دوباره راه افتاد تا به مزرعه برگردد. کولیا، که حالا دیگر خیلی خوشحال و امیدوار شده بود، با خوشحالی برادرش را صدا کرد و به او گفت: «شوریک، بیا برای ماهیگیری به کنار رودخانه برویم!» شوریک، همانطور که آرام آرام نزدیک میشد، گفت: - از دست من عصبانی نیستی؟ موضوع تمبر: طراحی هنری (اسپانیا) قیمت: 45 واحد سال انتشار: 1931

مجلات دوست کودکانمجله کودک 393صفحه 14