
خواب و پسرک
بعدازظهر بود، همه خوابیده بودند. پدر، پدربزرگ، مادر، مادربزرگ، خاله و حتی خواهر کوچولوی پسرک! فقط پسرک بود که نخوابیده بود و در حیاط بازی میکرد.
در همین موقع خواب از راه رسید و تا پسرک را دید، به طرفش رفت و توی چشمهایش گشت. پسرک چند باز خمیازه کشید. بعد چشمهایش را که به آرامی بسته میشدند، به زور باز نگه داشت و
موضوع تمبر: چهره شخصیت اسپانیا (مالک صحرای آفریقا)
قیمت: 10 واحد
سال انتشار: 1924
مجلات دوست کودکانمجله کودک 393صفحه 33