مجله کودک 393 صفحه 35
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 393 صفحه 35

انگار نه انگار که اتفاقی افتاده است. خواب از چشمهای خرگوش بیرون آمد و از همان بالا نگاهی به این طرف و آن طرف انداخت. یک کامیون کوچک در گوشه اتاق بود. کامیون یک راننده هم داشت. این کامیون مال پسرک بود. خواب با خوشحالی گفت: «هان! آنجا هم جای خوبی است!» بعد به سراغ کامیون رفت و توی چشمهای راننده کامیون نشست. راننده کامیون خمیازهای کشید و چشمهایش را روی هم گذاشت. داشت خوابش میبرد که یکدفعه از جایش پرید. چشمهایش را باز کرد و گفت: «نه. من نباید بخوابم. من باید شب و روز بیدار باشم. اگر بخوابم تصادف میکنم.» خواب از چشمهای راننده بیرون آمد و به آرامی از آنجا دور شد. پسرک هنوز در حیاط بازی میکرد و اصلاً هم به فکر خواب نبود. این قسمتی از قصّهی کتاب بود که خواندید. خوب است ادامهی قصّه را در کتاب «خواب و پسرک» که به بهای 190 تومان چاپ و منتشر شده است دنبال کنید و بخوانید. موضوع تمبر: کشاورزی در آفریقا قیمت: 2 واحد سال انتشار: 1950

مجلات دوست کودکانمجله کودک 393صفحه 35