مجله کودک 90 صفحه 4

د مثل دوست کارنامه کارنامه ها را که دادندف معلم با صدای بلند گفت:«بچه ها این کارنامه ها را بدهید پدرانتان امضا کنند و بعد از تعطیلات آنها را برای من بیاورید «حامد» به فکر فرورفت. پدر او که از رزمندگان حزب الله لبنان بود؛، چند سال پیش به دست سربازان ظالم اسرائیی به شهادت رسیده بود. اما حامد دلش نمی خواست که این موضوع را به معلم مدرسه بگوید. چند روزی گذشت. بعد از پایانتعطیلات، کارنمه ها روی میز معلم مدرسه جمع شده بود.کارنامه حامدهم کمی دیرتر از باقی کارنامه ها به دست آقای معلم رسید. معلم کارنامه ها را نگاه کردوبدون توجه به امضا کارنامه ها آنها را در کشوی میزش گذاشت.بچه هابدون اینکه حامد بدانند به گوش آقای معلم رسانده بودندکه پدر ندارد. معلم هم ابتدا پیش خودش فکرمیک رد حتما مادر حامد کارنامه او را امضا کرده است.اما بچه ها گفته بودندکه مادر حامد هم چند سالی بعد از شهادت پدرش از دنیا رفته است. معلم پیش خودش می گفت:«نکند حامد خودش کارنامه اش را امضا کرده است؟» آقای معلم بالاخره به سراغ کارنامه حامد رفت و آن رانگاه کرد ف اما نام پایین امضا کارنامه حامد یکی ازآشناترین نامها بود.نامی که برای او مانند همه مردم لبنان مقدس بود: «روح الله موسوی خمینی» حامد کارنامه را به جماران فرستاده و از امام خواسته بودکه آن را به جای پدرش امضا کند. حامد خوب می دانست که امام پدر همه فرزندان شهداست، حتی پدر فرزندان شهدای حزب الله لبنان که در کشور دیگری زندگی می کنند.و حتی پدر مهربانی برای حامد. سفارش دوست قال رسول الله (ص) اغسلواثیابکم وخذوا منشعورکم - واستاکوا وتزینوا وتنطفوا. پیامبر اکرم(ص) فرمود: لباسهای خود را تمیز کنید و موهای خود را کوتاه نگهداری مسواک بزنید و آراسته و پاکیزه باشید این حدیث از کتاب نهج الفصاحه نقل شده است.