
قسمت اوّل
قصّههای قهرمانی
پهلوان اکبر خراسانی
محمّدعلی دهقانی
از میان کُشتیگیران سرزمین خُراسان، جوانی قد کشیده بود که با اصرار و سماجت زیاد رد میدان مسابقههای کشتی شرکت میکرد و هر چهقدر هم به زمین میخورد، از میدان به دَر نمیرفت.
این پهلوان جوان، در مشهد به نام «اکبرِ پهلوان سلیم» معروف بود؛ یعنی او را به نام پدرش «پهلوان سلیم» میشناختند. کسی نفهمید که چهطور یکدفعه اکبر در چند کُشتی گُل کرد و برای چه به تهران رفت و کی به مشهد برگشت و چرا مدّتی از سروصدا افتاد؟... امّا بین کشتیگیران مشهد زمزمه افتاد که «اکبر در تهران، توی زورخانهای کُشتی گرفته و زمین خورده است.»
اکبر، وقتی از تهران برگشت، دوباره شروع به ورزش و کُشتی گرفتن کرد. هر موقع که احساس میکرد پیشرفتی در کارش حاصل شده است، میرفت به میدان مبارزه و در یک مسابقۀ کُشتی شرکت میکرد. هر بار هم به زمین میخورد و شکست را تجربه میکرد.
در مشهد کسی جرأت نمیکرد رو در رو حرفی به او بزند، ولی پهلوانها پشت سرش میگفتند: «مثل اینکه مجبورش کردهاند کُشتی بگیرد!» و یا میگفتند: «عجب آدم پُررویی است! هر چه هم زمین میخورد، از رو نمیرود!» با همۀ این حرفها، اکبر که شوق و علاقه زیادی به کُشتی داشت و کاری بهتر از آن برای خودش نمیشناخت، بدون توجّه به حرفهایی که پشت سرش میزدند، کار خودش را دنبال میکرد. پدرش پهلوان سلیم، او را در نوجوانی به پهلوان «حاج سیدکاظم ضابط خراسانی» سپرده بود تا فنون کُشتی را به خوبی یاد بگیرد. پیشرفت اکبر در کارِ پهلوانی بخصوص از وقتی معلوم شد که شنید در یکی از روستاهای قوچان، در چند روز اوّل عید نوروز مسابقهای برگزار میشود، اکبر با وجود شکستهای سابق خود و حرفهایی که پشت سرش میزدند، با شور و شوق زیادی شروع به تمرین کرد و در این راه اراده و پشتکار زیادی نشان داد، تا برای شرکت در مسابقۀ نوروز از هر نظر آماده باشد.
طول بال: 12 متر و 70 سانتیمتر
اسلحه: 16 اسلحه 6/7 میلیمتری یا یک مسلسل 7/12 میلیمتری- 1600 کیلوگرم بمب
مجلات دوست کودکانمجله کودک 223صفحه 18