مجله نوجوان 79 صفحه 21

حامد قاموس مقدم موسیو بند انگشتی آقای نخودی خودمان قبلاً خیلی سعی می کردیم در راستای افزایش غرور ملی و حس وطن پرستی خود بکوشیم و اغلب هم مجبور بودیم که به چند نمونه معروف اشاره کنیم که همه می دانستند و همین امر باعث می شد که نتوانیم کمک چندانی به حس های ملی وطنی خود بکنیم تا اینکه با مبحثی آشنا شدیم به نام ادبیات تطبیقی . این درس در مورد تأثیرپذیری ادبیات ایران از کشور های دیگر و همچنین میزان تأثیر ادبیات کشور های دیگر از ادبیات ایران است . بعد از اینکه به تحقیق و مطالعه در این مورد پرداختیم ، متوجه شدیم که اصلاً لازم نیست به تقویت حس غرور و این جور چیزها بپردازیم . چون اصولاً انسانها وقتی به تقویت می پردازند که احساس ضعف کنند . مثلاً وقتی در محل کم می آورند می روند کلاس بدن سازی . تمام این حرف های به ظاهر بی ربط ، مربوط می شود به این که بسیاری از کارتون های خارجی که از روی داستان های خارجی ساخته شده ، می شود و خواهد شد ، ریشه در ادبیات کهن ایران دارد . مثل سیندرلا که از روی ماه پیشونی ساخته شده و بند انگشتی که مطابق داستان نخودی خودمان است . البته باید بگوییم که خارجیها خیلی زحمت کشیده اند و مسلماً با خیلی از بزرگها و ریش سفیدها و گیس سفید های فامیل مشورت کرده اند که برای این بچه دزدی اسم هم انتخاب کنند و با توجه به اینکه کوچکترین چیزی که تا آن موقع دیده بودند ، انگشت بود و انگشت هم از 3 بند انگشت تشکیل شده بود ، اسم نخودی تپلی ما را گذاشتند بند انگشتی و به این ترتیب برای این بچه طفلکی شناسنامه خارجی گرفتند . حالا ببینید کی بفهمیم شرک هم بچه تهران بوده و با فیونا در شب شعر های پارک شهر آشنا شده ! انگشت در سینما در مورد انگشت ، فیلم ویژه ای وجود ندارد یعنی فیلمی نداریم که در نامش انگشت وجود داشته باشد؛ ولی اگر اهل موسیقی باشید حتماً فیلم های زیادی دیده اید که در مورد موسیقیدانها یا حتی ساز های موسیقی باشد . هر وقت از این فیلمها دیدید ، توجه داشته باشید که ابزار اصلی موسیقی ، انگشتان هستند . برای اطمینان بیشتر از این موضوع به شما پیشنهاد می کنم که فیلم پیانو را ببینید . در این صورت به صدق گفتار بنده پی می برید و مطمئن می شوید که داشتن انگشتان کافی شرط اساسی در نواختن ساز است . در همه فیلم هایی که افراد با موسیقی مشکلی دارند ، اول از همه ساز را خرد می کنند و هم خیال خودشان را راحت می کنند و هم خیال بیننده را . اما در فیلم پیانو ، شوهر کاراکتر اصلی که یک نوازنده پیانو است ، به خاطر حسادت به ساز مورد علاقه همسرش یعنی یک پیانوی خوش صدا ، روش دیگری را پیش می گیرد . او اتفاقاً با پیانوی همسرش خیلی هم با مهربانی و حسن خلق برخورد می کند ، در عوض با تبر انگشتان خانمش را قطع می کند تا دیگر نتواند پیانو بزند و به شوهر و فرزندش بی توجه نباشد . البته این آقا یک کمی در تصمیم گیری عجله کردند چون درست است که دیگر خانمش وقت خود را صرف نواختن موسیقی نکرد ولی دیگر نه می توانست غذا بپزد ، نه می توانست لباس بشوید و نه هیچ کار مفید دیگری . بهتر بود که این آقا قبل از مطالعه نقش انگشت در موسیقی ، به بررسی نقش انگشت در دیگر عرصه های زندگی نیز می پرداخت . از این ها گذشته این آقا یادش نبود که خانمش می تواند به جای پیانو زدن ، سوت بزند و روی اعصاب شوهرش با کفش پاشنه دار راه برود .