مجله نوجوان 90 صفحه 13
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 90 صفحه 13

هدر می دهند طوری که پدرمان تهدید کرده است که دیگر از فروشگاه ، دستمال کاغذی نمی خرد تا دماغمان را با جوراب پاک کنیم و صرفه جویی و استفاده بهینه را یاد بگیریم . متأسفانه اتهام برخاستن نفس از جای گرم به ریه هایما و برادر کوچیکه ی مان خوردنه است نه ناناش خانوم که الکی صد بار دور دهانش را با دستمال کاغذی ناز و نوازش می کند و دستمال عین برگ گل را به سطل آشغال می اندازد .مادرمان نیز که یک بزرگسال است ، اعتقاد دارد زشت است که آدم این مسائل در نظرش بیاورد و این کارها ، کار آدم های گدا صفت است . (اگر خودش بفهمد !) بزرگسالان معمولاً سخنانی تولید می کنند که تنها خاصیتشان خسته کنندگی و خواب آوری است . توضیح آنکه بشر در دوره ی نوجوانی ، مادر شوهر و مادر زن و باجناق و خواهر وشوهر و از اینجور فک و فامیل های تحمیلی ندارد و بنابراین بیشتر به صحبت های جالبی نظیر صحبت راجع به فیلم های وحشتناک و گیم ها و اتفاقات خفن و جوک های آخرین مدل می پردازد اما در دوره ی بزرگسالی بشر مجبور می شود از صبح تا شب غیبت فک و فامیل های تحمیلی اش را بکند . با اینکه انسان در دوره ی نوجوانی به دلیل اینکه هنوز در باغ نیامده است ، مجبور نیست فکر کند اگر از صبح تا شب میز گردها و سخنرانی های الکی بگذارند و گوش دیگران را هم فلج کنند بعد هم آخر سر الکی برای هم دست بزنند و پی کار خودشان بروند . وقتشان بسیار جالب هدر رفته است . این در حالی است که در دوره ی نوجوانی آدم با حرف های جالب ءتری نظیر صحبت در مورد ارواح و اجنه ی و خون آشام ها و غیره وقتش را هدر می رود . یکی دیگر از عجیب ترین پدیده های بزرگسالی این است که انسان نوجوان با آْنکه بچه تر است ، خوب می داند که دنیا دو روز بیشتر نیست! ولی انسان بزرگسال گاهی تا 99 سالگی هم قدرت هضم این مسئله را پیدا نمی کند . کیس سوم : خانم ر . الف منچستر آبادی یک پیرزن صد و بیست ساله است . ایشان به وضوح ، آفتاب لب بام هستند ولی هر روز پول ناهار خود را جمع می کنند و طلا می خرند و در عوض ، گرسنگی می خورند . کیس چهارم : آقای پ . ل . بیل گیتس زاده مثل مار روی گنج خوابیده اند اما آیا شما فکر می کنید دستمال توالت ایشان اسکناس دو هزار تومانی است ؟ خیر ، ایشان اصلاً در منزلشان توالت نمی روند بلکه به دلایل اقتصادی و به جهت پیشگیری از هزیننه سازی احتمالی ، هر دقیقه شلوار بیرونشان را به پایشان می کشند و بدو بدو به توالت عمومی چهار تا چهار راه آن طرف تر می روند و بر می گردند و یا اینکه ایشان اصلاً با پدیده ای به نام سینما آشنایی ندارند و ترجیح می دهند هر جمعه در خانه بمانند و آن فیلم های سینمایی اش جمعشان کرد . آن نه ، اشتباه نکنید . ایشان به خاطر پول بلیت سینم این کار را نمی کنند بلکه تنها به این خاطر است که دست به این اقدام می زنند که نیست همه مسیرها را به خاطر پول بنزین پیاده می روند و سینما هم تا خانه ی آن ها کمی دور است ، برای همین می ترسند زیادی راه بروند و انرژی ماهیچه ای مصرف کنند و گشنه شان بشود و پول زیادتری برای غذا خرج کنند . یکی دیگر از پدید ه های شوم بزرگسالی . . . اه ! به ما چه مربوط است بابا . بیایید برویم حال نوجوانی خودمان را ببریم و دعا کنیم که از اینجور بزرگسال ها نشویم !!

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 90صفحه 13