مجله نوجوان 107 صفحه 14
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 107 صفحه 14

شعر محمد کاظم - کاظمی اُحُد "خیمه بر چیده شب سرد" - خروسان گفتند - "سحر دهکده گل کرد" - خروسان گفتند - همه گفتند و به تأکید که ؛ "آنک خورشید ! گر ندیدید ، ببینیدکه آنک خورشید" * ای جماعت ! نه اگر بیش ، کمی عار کنید کی شما روزه گرفتید که افطار کنید ؟ سر فرازی نه متاعی است که ارزان برسد سحر آن نیست که با بانگ خروسان برسد صحر آن است که بیدار شود اقیانوس سحر آن است که خورشید بگوید ، نه خروس * الغرض بیشتر از مانده ، مهمان دیدیم رمه آن قدر ندیدیم که چوپان دیدیم شادمان چه نمازند ؟ وضو باطل بود آب این جوی ، همان از ده بالا گل بود آسیا بود ولی راه عمل را گم کرد آرد را ، چرخ زد و چرخ زد و گندم کرد از درختی که چنین است ، نچیدن بهتر از چنین راه ، به منزل نرسیدن بهتر با چنین بی نفسان حرف و سخن بیهوده است ما نمی میریم ، پس فکر کفن بیهوده است در کفن هم اثر از وضع جنون خواهد ماند دست ما با تیغ از خاک بیرون خواهد ماند * هرکه با عذر و بهانه است ، خداحافظ او هر که پا بستۀ خانه است ، خداحافظ او چشم از آن سان نگشودیم که خوابش ببرد بند از آن گونه نبستیم که آبش ببرد خصم ، گفتند و دروغ است که ، دیگر گشته آنچنانی که توان گفت ابوذر ، گشته دل مبندید که صد فتنه در این پنهان است این همان قصّۀ اسلام ابوسفیان است مثل بیمار که صد بار تب و نوبه کند ، دم به دم توبه کند ، بشکند و توبه کند کفر کفر است ، اگر مسجد اگر قرآن است خصم خصم است ، اگر بوذر اگر سلمان است پای این طایفه جز در پی شیطان فلج است قبله کج نیست ، نمازی که خواندند کج است محو فرعون مشو ، نیل شدن آسان است سنگ پیدا کن ، ابابیل شدن آسان است هر که با عذر و بهانه ست بهل تا برود هر که پا بستۀ خانه ست ، بهل تا برود

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 107صفحه 14