مجله نوجوان 111 صفحه 29
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 111 صفحه 29

بله من آن شنیدم و می خواهم خوب حفظ کنم . خوب کمک های لازم را که دریافت کردی می توانی راحت را بگیری و بروی . او از پیرزن برای کمک هایش در شرایط اضطراری تشکر کرد . و دخمه را ترک کرد . موقعی که دوباره پیش قایقران آمد باید جواب لازم را به او می داد به همین خاطر گفت جلو بیا می خواهم به تو بگویم چگونه مشکلت را حل کنی از این سوی ساحل تا آن طرف آنچه را که دیو گفته بود برایش بیان کرد اگر کسی آمد و خواست مسافرت کند پاروها را به دستش بده او راهش را ادامه داد و به شهر آمد که در آن درخت خشکیده وجود داشت و نگهبان هم منتظر پاسخ بود آن چه از دیوشنیده بود برای او بازگو کرد موشی را که زیر ریشه های درخت لانه کرده است بکشید درخت دوباره سیب طلایی می دهد سپس نگهبان از او تشکر کرد و به عنوان جایزه دو الاغ بار شده از طلا به او داد که با خودش ببرد او بالاخره به شهری رسید که چشمه آن خشک شده بود او آنچه را که دیو گفته بود برای نگهبان تعریف کرد یک قورباغه در چشمه زیر سنگی نشسته است باید آن را پیدا کنید و بکشید دوباره شیر می جوشد نگهبان تشکر کرد و او هم دو الاغ بار شده از طلا به اوبخشید . سرانجام جوان خوشبخت به خانه نزد همسرش رسید . موقعی که همسرش او را دید و شنید که چگونه بر مشکلات پیروز شده است خیلی خوشحال شد او آنچه را به دست آورده بود نزد پادشاه آورد با سه تار موی طلایی دیو . موقعی که پادشاه 4 الاغ را با بار طلا دید خوشحال شد و گفت : حالا تمامی امکانات فراهم شده است و تو می توانی دخترم به همسری داشته باشی فرزند خوانده عزیزم به من بگو اینهمه طلا را از کجا آورده ای ؟ آنها حقیقتاٌ جواهرات ارزشمندی هستند . او در جواب گفت : از یک رودخانه می گذشتم آنها آنجا بودند با خودم آوردم آنجا شن های ساحل سکه های طلاست . پادشاه که برای رفتن به این ساحل مشتاق شده بود پرسید : من هم می توانم بروم و طلا بیاورم ؟ جوان گفت : هرقدر که دلت بخواهد می توانی بیاوری یک قایقران روی رودخانه در حال تردد است از او بخواه کیسه های تورا پر می کند پادشاه طمعکار به سرعت به راه افتاد . وقتی کنار رودخانه رسید به قایقرانی که قرار بود کمکش کند دستی تکان داد قایقران جلو آمد و او را سوار کرد موقعی که به ساحل دیگر رسیدند پاروها را به او داد و از قایق بیرون پرید از آن به بعد پادشاه به خاطر کیفر گناهانش هم که شده می بایست سفر کند او هنوز هم دارد پارو می زند چون کسی نیست که پاروها را از او بگیرد . فرم اشتراک مجله دوست نوجوانان برای جهان و حومه ! بهای اشتراک تا پایان سال 1384- هر ماه 4 شماره- هر شماره 2750 ریال مبلغ اشتراک را به حساب شماره 5252 بانک صادرات میدان انقلاب کد 76 نام به نام موسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره) واریز کنید نام خانوادگی (قابل پرداخت در کلیه شعب بانک صادرات در سراسر کشور) تاریخ تولد فرم اشتراک را همراه با رسید بانکی به نشانی تحصیلات تهران ، خیابان انقلاب ، چهار راه حافظ ، پلاک 962 امور مشترکان مجله دوست ارسال فرمایید . قابل توجه متقاضیان خارج از کشور نشانی بهای یک شماره هفتگی دوست کدپستی خاورمیانه (کشور های همجوار) 10000 ریال اروپا ، افریقا ، ژاپن 11000 ریال تلفن امریکا ، کانادا ، استرالیا 12500 ریال شروع اشتراک از شماره تا شماره بستگان هر یک از افراد ساکن در خارج از کشور که در ایران سکونت دارند ، می توانند مبلغ فوق را به حساب اعلام شده واریز و سپس نشانی فرد خارج از کشور را به امور مشترکان مجله دوست ارسال کنند . مشترکین محترم استان اصفهان می توانند مبلغ اشتراک خود را به شماره حساب 0101187501004 قابل پرداخت در کلیه شعب بانک ملی در ایران واریز کنند . آدرس : اصفهان- خیابان شیخ بهایی- مقابل بیمارستان مهرگان- نمایندگی چاپ و نشر عروج- تلفن 03112364577 واحد اشتراک مجله دوست نوجوانان هر ماه به قید قرعه به یکی از مشترکین نیم سکه بهار آزادی اهدا می شود .

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 111صفحه 29