چه هیجانی به این قصهها گوش میکردم.
دوست نوجوانان از نظر شما کیست؟
لیلی رشیدی: من اصلاً نمیتوانم محدود کنم که مثلاً
کتاب، فیلم، موسیقی، ... مهمتر است، همانقدر که یک
دوست هم سن نوجوان میتواند مؤثر باشد، پدر و مادر
و فامیل و مدرسه و همه و همه مهمّند. هیچ چیزی را
نباید دور کرد. اگر بگویم که مثلاً فقط کتاب بخوان و
هیچ جا نرو، اشتباه است.
شما در یک خانوادۀ هنرمند در زمینۀ بازیگری و
کارگردانی به دنیا آمدهاید و بزرگ شدهاید، آیا قرار
گرفتن در این محیط شما را علاقهمند به این عرصه
کرد یا نه، واقعاً علاقه داشتید؟
لیلی رشیدی: دوست داشتم. البته خانوادهام نیز
بیتأثیر نبود. از نزدیک، خوشیها و دغدغههایشان را
حس میکردم و برایم جذاب بود.
اولین بازی شما در چه فیلم و در چه سنی بود؟
لیلی رشیدی: اولین بازی را یادش به خیر، خیلی
کوچک بودم و در فیلمی به کارگردانی خالهام -مرضیه
برومند- بازی داشتم. بهترین دوستم «لیلا حاتمی» هم
با من همبازی بود. خیلی به ما خوش گذشت. خیلی شیطونی کردیم. اگر چه خاله خیلی عصبانی شده بود.
شما در فیلمها و مجموعههایی مثل دربه درها،
مربای شیرین، دلشدگان، بدون شرح، بانکیها و
... کار کردهاید، اما به یادماندنیترین بازی شما از
دید مردم، نقش «مادر خانمی» در مجموعۀ «زی زی
گولو» بود، حس خود شما چیست؟
لیلی رشیدی: در این مجموعه، من واقعاً حس کردم
هنرپیشه شدهام. این مجموعه بسیار برای من جذاب
بود. اصلاً کار با عروسک به من انرژی میدهد و از
اینکه هنوز این مجموعه در ذهن بچهها مانده واقعاً
خوشحالم.
آیا در زمینۀ تئاتر هم فعالیت کردهاید؟
لیلی رشیدی: بله، اولین تئاتر بلندی هم که کار
کردهام «آنتیگونه» بود. الان هم برای اجرای تئاتر در
حال تمرین هستم.
کار برای کودک و نوجوان را دوست دارید؟
کار کودک را خیلی دوست دارم چون حس میکنم که بچهها واقعاً احتیاج به دیدن فیلم و تئاتر خوب دارند
. به نظر من تئاتر کودک باید آنقدر تنوع داشته باشد که
آدم نتواند انتخاب کند.
شما چقدر میتوانید در این زمینه سهم داشته
باشید؟
لیلی رشیدی: خُب من تئاتر نخواندهام و متخصص کار کودک هم نیستم.
داود رشیدی: تئاتر کودک خیلی مهم است. کسانی
که فرهنگ را پیش میبرند، باید در این زمینه دقت کنند.
لیلی رشیدی: اصلاً فرهنگسازی در این زمینه چیزی نیست که از دست من بربیاید. فرهنگ یک جامعه را میشود روی بچههای آن جامعه پایه گذاری کرد. در
هر حال باید آنقدر فضاهای خاص ایجاد کرد که بچهها خودشان با عشق و علاقه، خواهان استفاده از این اماکن فرهنگی باشند. مثلاً من، پسرم را گاهی با زور راضی میکنم که بیاید و تئاتر ببیند اما در عوض تا رهایش میکنم، میرود برای فوتبال.
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 125صفحه 7