مجله نوجوان 203 صفحه 11
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 203 صفحه 11

بالهای زخمی فرشتگان... باد غبار آلوده در دشت می‏گردد؛ در دشت بلا؛ کربلا؛ دشت خون و شمشیر و ستم، دشت دریغ و عطش و پرواز، دشت آتش. خاکستر خیمه‏ها با باد به این سو و آن سو می‏رود. باد می‏گردد و مویه می‏کند. ردّ پای هاشمیان را بر خاک بوسه می‏زند. گویی آسمانیان از آنجا عبور کرده‏اند؛ فرشتگانی با پرهای زخمی، با پا‏های در زنجیر. باد هیچگاه این همه آسمانی پرشکسته بر زمین ندیده بود. دشت، خالی از چکاچک شمشیر و سپر و فریاد، به غروب نگاه می‏کند. آفتابِ سرخ در آسمانِ غم‏آلوده خود را زیر لحاف شب پنهان می‏کند. در دل تبدار دشت، خون می‏جوشد. آتشفشانی از درد در سینه دارد. دشت تاب این همه ستم را ندارد؛ تاب این همه شقاوت را ندارد. دشت و باد مویه می‏کنند. خودها زره‏ها شمشیرها و نیزه‏ها بر سینۀ دشت سنگینی می‏کند. دل ریش بیابان خسته از تماشای آن همه پیکر بی سر، پیکر قطعه قطعه، گل پرپر به آسمان کبود نگاه می‏کند. آه سوزان دشت، دل آسمان را می‏لرزاند. زمین از عمر جاویدان خویش خجل است و شرمنده است از ستمی که سرنشینانش بر پاک‏ترین میهمانانش روا داشته‏اند. آسمان غمگین تا لایتناهی عمق خویش رخت و عبای تیره می‏پوشد از آنچه بر زمین گذشته است. زمان که مرهم تمام دردهاست بر این فاجعه کارگر نیست. زمان نیز در مرور برگ برگ کتاب خاطرات سالیانش هر لحظه بر این ماتم می‏گرید. به همین دلیل ساده است که ماتم حسین و خاندان مطهر و مظلومش هیچ گاه از لوح ذهن تاریخ پاک نخواهد شد.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 203صفحه 11