مجله نوجوان 203 صفحه 15
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 203 صفحه 15

کاروان خورشید می‏پاشید آسمان آهسته می‏بارید بغضی ساده را کاروان خورشید می‏پاشید عرض جاده را صوت قرآن غریبی دشت را پر کرده بود بر فراز نیزه می‏بردند قرآن‏زاده را دست و پای عشق را بستند بر روی شتر تا نبندد قامت بیمار او سجاده را دور می‏کردند از دامان پر مهر پدر دختران خردسال دل به بابا داده را کاروان گامی مرو گویا کسی جا مانده است ساربان! سیلی مزن این کودک افتاده را... حیدر منصوری مروارید دندان سلام ای بادها سر گشتۀ زلف پریشانت درود ای رودها در حسرت لبهای عطشانت سلام ای ریخته بر خیزران و خاک و خاکستر عقیق تابناک خون ز مروارید دندانت سلام ای حلق محزون ای گلوی روشن گلگون که عالم شعله­ور شد از طنین صوت قرآنت تو را از سنگ و چوب از بوریای کهنه پرسیدم تو را از ریگهای داغ و تب‏دار بیابانت هنوز امّا چه عطری می‏وزد از سمت آن صحرا چه رازی بود آیا در سر انگشت گل­افشانت؟! * تو بی‏شک بر لب خونین نی، خورشید من! دیدی که صبح روشنی برخاست از شام غریبانت... فاطمه سالاروند

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 203صفحه 15