مجله نوجوان 203 صفحه 34
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 203 صفحه 34

افشین علاء بی‏تو آن خیمه زندان من بود پیش چشمم تو را سر بریدند دستهایم ولی بی‏رمق بود بر زبانم در آن لحظه جاری قل اعوذ برب الفلق بود گفتی: «آیا کسی یار من نیست؟» قفل بر دست و دندان من بود لحظه‏ای تب، امانم نمی‏داد بی‏تو آن خیمه زندان من بود کاش می‏شد که من هم بیایم در سپاهت علمدار باشم کاش تقدیرم از من نمی‏خواست تا که در خیمه بیمار باشم ماندم و در غروبی نفسگیر روی آن نیزه دیدم سرت را ماندم و از زمین جمع کردم پاره‏های تن اکبرت را ماندم و تا ابد دادم از کف طاقت و تاب، بعد از اباالفضل ماندم و ماند کابوس یک عمر خوردن آب بعد از اباالفضل ماندم و بغض سنگین زینب تا ابد حلقه زد بر گلویم ماندم و دیدم افتاده بر خاک قاسم آن یادگار عمویم گفتم ای کاش کابوس باشد گفتم این صحنه شاید خیالی است یادم از طفل شش‏ماهه آمد یادم آمد که گهواره خالی است پیش چشمم تو را سر بریدند دستهایم ولی بی‏رمق بود بر زبانم در آن لحظه جاری قل اعوذ برب الفلق بود

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 203صفحه 34