مجله نوجوان 219 صفحه 26
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 219 صفحه 26

به اونا می گن حسابدار، فقط مشکل رقمهای درشت مالیاتی رو حل می کنن. کار تو اظهارنامة مالیاتی کوچیک و ساده س. یه پولی کف دستشون می ذاری، یادت نره توی مغازة کوچیک بغلی، بعد کارت سریع راه می افته. تو هم راه می افتی و می ری دنبال کارت. کسی که فی سبیل الله کار نمی کنه. صاحبهای اون مغازه های کوچیک هم زن و بچه نون می دن خاله جون! صاحبهای مغازة بزرگه هم اگه گرفتاریهای مهم تری داری به اونها می رسن. دنبال کار می گردی؟ خودتو علاف نکن! آخه توی مؤسسة کاریابی و... چه کار داری؟ کمی سر تو بلند کن و نگاهی به بالای سرت بنداز، به تابلوهای جورواجور. همة اون مغازه ها دارن واسه تو کار می کنن. تو که می تونی مثل خونة بابات وارد یه مؤسسه یا ادارة دولتی بشی! می تونی؟! نه. اما این مغازه ها رو فکر کن خونة پدرته. توی اداره ها مأمورین مزاحمت درست می کنن و هی مانع می تراشن اما توی این مغازه ها از تو با چایی و قهوه پذیرایی هم می کنن. هر چی بیشتر پول بدی، کار بهتری پیدا می کنی. حالا هی با کلاه شاپو و پالتوی مشکی توی محوطة گمرک این ور و اون ور برو، از این مأمور به اون مأمور، از این اتاق به اون اتاق،توی هر اتاق یه مانع، همین طور سد پشت سد، اعصابت داغون می شه و خلاصه قاتی می کنی. مرده شور ببره. آخه اینم شد کار؟ آخه آدم عاقل! به خاطر یه جنس نه چندان با ارزش خودتو این همه اذیت نکن. برو یکی از همین مغازه ها، اگه درست نگاه کنی همونطور که روی زمینة سفید تابلوی گمرک با خط مشکی نوشتن، روی تابلوهای بالای سرت نوشته: « امور گمرکی انجام می شود، در اسرع وقت. » نترس! برو توی یکی از همین مغازه ها، اونی که پشت میز نشسته یکی از متصدیهای قدیمی همین گمرکه و به همة کارهای گمرکی هم وارده. همین که بازنشسته شده برای اینکه بیکار نمونه اومده و این مغازه رو باز کرده. مو رو از ماست می کشه و چنان کارت رو با دقت انجام می ده و مشکلت رو توی یه چشم به هم زدن حل می کنه که از تعجب شاخ در می آری. پولی رو که می خواد، فکر نکن زیاده، نه! چون نصف اون پول مال اونه. خط تلفن می­خوای؟ مغازه. کسی رو می خواهی از اعدام نجات بدی؟ مغازه. گندی چیزی بالا آوردی، می خواهی روشو بپوشونی؟ مغازه! اینو بدون که توی مملکت ما به تعداد ادارات دولتی که داریم، از همین مغازه ها داریم. مغزت رو به کار بگیر، کارت به هر ادارة دولتی که مربوط می شه، یادت باشه اون مغازه دور و بر همون اداره س. این مغازه ها و اداره ها هرجا که باشن تنگه همن. تو کاری با اداره نداری فقط آدرسیه که تو باهاش اون مغازه رو پیدا کنی! دوست نوجوانان سال پنجم / شماره 7 پیاپی 219 / 9 خرداد 1388

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 219صفحه 26