
مریم شکرانی
قورباغه با طعم پیاز جعفری!
مقدمه: اولها که روانشناسی اختراع نشده بود، همة مردم دکتر چیزهای دیگر بودند. به
عنوان مثال دکتر روده، دکتر حنجره، دکتر پا و مفاصل و از اینجور چیزها و برای خودشان
تند و تند نسخه میپیچیدند و دست خودشان میدادند. بعد کم کم علوم و دانشهای
دیگری به مجموعةدانشهای بشری افزوده شد و مردم با علم روانشناسی آشنا شدند و
نشستند با خودشان فکر کردند و کم کم به این نتیجه رسیدند که همةشان میتوانند دکتر
روانشناس هم بشوند. بنابراین شروع به تألیف کتابها و مقالههای کاملا علمی و کاربردی!
زیادی کردند و شبکههای تلویزیونی هم تأسیس کردند و ... در این جا حاصل زحمات و
اظهار فضول (جمع فضل) مردم عزیز را در قالب یک شبکةماهوارهای میبینیم.
برنامه روانشناسی!
دکتر ت. ز (با دکلمه میخواند):
سلام عزیزم/ عزیزم سلام/ دوستت
دارم، عاشقتم، والسلام
- سرکار خانم دکتر مشنگ تعطیل
زاده هستم متخصص روانشناسی از
دانشگاه khooliya khol اسپانیا و
در خدمتتان هستم تا با هم سه سوته
کلیةبیماریها و ضایعات روانی، عقدهها
و ناهنجاریها و در یک کلام مشکلات
بشری را حل کنیم برود پی کارش.
زی لی لی لینگ!
دکتر ت. ز: دوست عزیزی پشت
خط برنامه هستند. بفرمایید.....
تلفن: خانم دکتر! جان خودتان مرا
نجات بدهید. من دارم فنا میشوم.
دارم پودر میشوم. اولش که 7 تا
انگشت دست راستم لای در مترو
گیر کرد و قطع شد. بعد فرزند بزرگم
به علت قتل در زندان افتاد و قرار
است اعدامش کنند. صاحبخانه هم
اسباب و اثاثیةمان را توی کوچه پرت
کرده است و من الان وسط کوچه
نشستها م برنامه را تماشا میکنم. یک
دقیقه قبل هم یک خودرو رد شد و
هرچه آب گند و لجن بود به سر تا
پای بنده و زار و زندگیام پاشید و
رفت هههههههههههه ! (مثلاً گریه
میکند.)
دکتر ت. ز:عزیزم شما چند سالتان
است؟!
تلفن:ههههههههه! شما به آن چه کار
دارید خانم؟! ... ههههههههه!
دکتر ت. ز:دوست عزیز، این که
چیزی نیست. شما خودت الکی همه
چیز را بزرگ کردی و کافی است
دیدگاهت را کمی تغییر بدهی. مثلاً شما
که تا پارسال 7 تا انگشت داشتی چه
تاجی به سر خودت گذاشتی که حالا
بدون آن نتوانی؟! این جمله را روزی
هفتاد بار با خودتان تکرار کنید. میرویم
سر مشکل دوم. عزیزم از قدیم گفتند:
تربیت از بچه عزیزتر است. این فرزند
شما که اینقدر بیتربیت و بیشخصیت
است که میرود قتل میکند، همان
بهتر که اعدامش کنند. شما این
فرزند بیتربیت و مایع! آبروریزی
را میخواهید چه کار کنید؟! عجب
آدمی هستی شما! بنابراین هر روز
روزی 150 مرتبه روی کاغذ بنویس:
چه بهتر! برود بمیرد. اما مشکل سوم!
عزیزم همه مشکل مسکن دارند. شما
برو یک مقدار پایین شهر تر سرچ کن،
خانه پیدا میکنی. اگر نشد، بروید توی
حومةشهر دنبال خانه بگردید. باز
هم جواب نداد، به آژانسهای مسکنهای!
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 209صفحه 26