
مهدی مستوری
زمزمه
1
در سال سوم هجری چشم جهان بر او روشن شد و نامش به انتخاب رسول خدا، حسن شد. مولود نیمه رمضان است و امام بر حق انس و جان. حسن مجتبی، نخستین فرزند علی و زهرا و منظور آیات تطهیر و اولیالامر و ذویالقرباست. شیعه دل به او داده است و سر بر آستان بیگنبدش نهاده است.
حسن و حسین، میوۀ دل رسول خدا بودند و رسول خدا دربارۀ آنان میفرمودند: «حسن و حسین هر دو امامند، چه برخیزند و چه بنشینند.»
آری، آنان چه برخیزند و چه بنشینند حجتهای خداوند بر زمینند. این کلامی
است روشن که هم اشاره به قیام امام حسین دارد و هم اشاره به صلح امام حسن.
و نیز فرمودند: «خدا مرا به محبت ورزیدن به این دو فرمان داده است.»
و نیز فرمودند: «هر کس با این دو دشمنی ورزد، با من به دشمنی برخاسته و هر کس با من به دشمنی برخیزد، خدا بر او خشم گیرد و هر کس مورد خشم خداوند واقع شود، او را به آتش وارد میکند.»
2
سال چهلم هجری است. مسلمانان در سوگ امیر مؤمنان علی علیهالسلام نشستهاند. مردم، امام حسن مجتبی را به عنوان خلیفه بر میگزینند. امام حسن میگوید: «منم پسر بشارتدهنده به رحمت خداوند. منم فرزند بیمدهنده از عذاب الهی. منم پسر دعوتکننده به سوی خداوند به اذن او. منم پسر نور تابناک. منم از اهل بیتی که خداوند، ایشان را پاک و پاکیزه ساخت.»
3
معاویه به عراق لشکر میکشد و جنگ در میگیرد.
4
یاران امام حسن علیهالسلام به او خیانت میکنند، حتی پسر عمویش. امام حسن با معاویه صلح میکند.
5
طبق معاهدۀ صلح، معاویه باید پس از مرگش حکومت را به امام حسن علیهالسلام و در صورت نبود او به امام حسین علیهالسلام بسپرد. بنابراین درصدد قتل امام حسن مجتبی علیهالسلام بر میآید.
6
معاویه برای شهادت امام توطئه میچیند. او وعده میدهد که: «هر کس حسنبنعلی را بکشد، دویست هزار درهم و فرماندهی یکی از لشکرها را به او واگذار میکنم و یکی از دخترانم را نیز به او میدهم.»
روزی مردی به مسجد میآید و امام که به نماز میایستد، تیری به
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 209صفحه 6