میز اندیشه
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

زمان (شمسی) : 1394

ناشر مجله : مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : تقوی، محمدکاظم ، مطهری، علی ، هاشمی، سید طه ،اطاعت

میز اندیشه

میز اندیشه

‏در همایش  «مجلس، انتخابات، امام خمینی(س)» میز اندیشه ای با حضور حجت الاسلام و المسلمین محمد کاظم تقوی، دکترسید طه هاشمی، دکتر اطاعت و دکتر مطهری برگزار شد که در پی به نظر خوانندگان گرامی می رسد.‏

‏حجت الاسلام و المسلمین محمدکاظم تقوی(مجری):  ما نصوصی از امام داریم که تفسیری جز این ندارد که امام حق تعیین سرنوشت را برای مردم قبول داشت و مردم را حاکم بر سرنوشت خودشان می دانست و تصمیم مجلس را از حقوق اولیه مردم. امام در یک جمله ای می فرماید از حقوق اولیه هر ملتی است که باید سرنوشت و تعیین شکل و نوع حکومت خود را در دست داشته باشد‏‏(صحیفه امام ،ج4،ص367) ‏‏در یک بیان دیگری در ‏‏(ج5،ص236 درست است)‏‏ دارند که با روی کار آمدن رضا خان این سه اصل اسلامی در همین حکومت پایمال شد، اول اصل لزوم عدالت در قانون اسلامی، دوم اصل آزادی مسلمین در رأی به حاکم و تعیین سرنوشت خود، سوم اصل استقلال کشور اسلامی از دخالت اجانب و تسلط آنها بر مقدرات مسلمین.‏

‏به چه بیانی روشن تر و غیر قابل تأویل تر امام بیان کنند که مردم قیّم نمی خواهند، حاکم بر سرنوشت خودشان هستند و امر حکومت به آنها واگذار می شود.‏

‏بر اساس همین مسئله مجلس مطلوب و نماینده مطلوب از نگاه امام چیست؟ این جمله مجلس ‏


‏در رأس امور [ مجلس در رأس همه امور واقع است‏‏(همان،ج17،215) ‏‏] حضرت امام اخباری نیست بلکه انشائی است، آیا ما توانستیم این جمله را محقق کنیم؟ امام شاید در بین علمای گذشته هیچ کسی را در تکرار ذکر خیر از آنها به اندازه شهید مطهری ذکر نکرد و از سوی دیگر نماینده مطلوب ایشان شهید مدرس است؛ به عنوان یک نماینده بیدار، امین، شجاع و مدافع حقوق ملت، این نشان دادن الگوی عملی.‏

‏سؤالم از اساتید محترم این است که ما در محقق کردن این مبنای اساسی امام در نظام سازی و مدیریت جامعه که مجلس را که رأس ارگان ها  می دید آیا توانستیم مجلس را در رأس امور داشته باشیم؟ سؤال دوم اینکه آیا مجالس نه گانه ای که تا کنون  داشته ایم توانسته اند  دو وظیفه محوری را (قانون گزاری و نظارت) انجام دهند؟‏

‏دکتر سید طه هاشمی: من فکر می کنم مشکل اصلی ما بحث تربیت است؛ بدون تردید حکومت باید در اسلام شکل بگیرد، همه مکاتب اجتماعی وقتی ادعا داشته باشند که بخواهند جامعه ای را اداره کنند و ناظر به مسائل اجتماعی و فردی بحث دارند اولین چیزی که مطرح می کنند بحث تشکیل حکومت است.‏

‏بر این اساس کار حکومت تربیت انسان هاست؛  اگر بخواهیم مقایسه کنیم حکومتهای توتالیتر و استبدادی که تخصصاً از موضوع خارج است، حکومتهای کمونیستی که محور و مدار شعارشان عدالت بود، حکومتهای لیبرالیستی محورشان آزادی بود، امام حکومت اسلامی در بیان حضرت امام عدالت و آزادی در پرتو معنویت (اسلام) را در دستور کار دارد؟‏

‏آیا ما جامعه مان را از درون خانه ها (همان امامی که در زمان طاغوت می گفت آموزش و پرورش را به ما بدهید) آیا ما جامعه را طوری تربیت کرده ایم که امروز این جامعه همه ی صفات درستی که باید یک شهروند مسلمان داشته باشد را حائز باشد؟ و در عین حال بداند مجلس جای طرح این مشکلات نیست، چه کسی که در بیرون مجلس هست چه کسی که در درون مجلس هست، خود نماینده های ما هم سرگردان هستند، من یک دور مجلس بودم؛ خود نماینده هم سرگردان است که وظیفه اش چیست؟ از همان اول پایه اشتباه بوده است.‏

‏این مسائل به اینجا برمی گردد که اگر ما بر اساس دیدگاه امام و مکتبی که امام عرضه کردند ‏


‏جامعه را طوری تربیت کرده بودیم که هر موضوع و بخشی از حکومت را در جای خودش ببیند انتظارها هم متعادل بود،‏

‏اما علت اصلی این مشکلاتی که امروز در غرب و شرق است(با وجود توسعه)خلأ معنویت است؛ ولی خود ما گاهی اوقات معنویت را رها می کنیم؛ در حالی که هر کدام از ما اگر شعارهایمان را به صورت تک بعدی ببینیم حکومت اسلامی نخواهد بود، چرا جامعه ی ما امروز بیشترین خشونت ها را دارد، عجیب است شما در همین کشورهای آسیای جنوب شرقی، یک دعوا نمی بینید، یک ماه هم که باشید دعوا نمی بینید! ولی در جامعه ما عصبیت، پرخاشگری، (جامعه که می گویم نه فقط مردم؛ بلکه حاکمان بیشتر باید خودشان را بیشتر به مولفه های تربیتی آراسته کنند) وجود دارد که نشان می دهد جامعه ما یک جامعه ی تربیت شده نیست.‏

‏اخلاق که مهم ترین و اصلی ترین هدف بعثت انبیاست استقرار ارزشهای انسانی است. اما الآن که در جامعه دینی نگاه کنیم آیا این هدف محقق شده که حال از مجلس انتظار داشته باشیم که آن ویژگی ها را داشته باشد؟ همین فرد از جامعه داخل مجلس می شود، یا پولش بیشتر است، یا بیشتر حمایت می کنند،یا زورش بیشتر است و می تواند وارد مجلس شود؛ مهم این است که جامعه تربیت نشده است؛ الآن هم نمی توانیم بگوئیم 35 سال زمان کمی است، البته در شکل گیری حکومت مستمر و مستحکم زمان طولانی نیست ولی به هر حال از این جامعه انتظار است ما گاهی اوقات در مسائل اولیه اخلاقی، از مهم ترین افرادی که در مجلس و جاهای مختلف و ادارات و قوه قضائیه و ... انتظار هست رعایت کنند می بینیم اصول اخلاقی رعایت نمی شود، مردم چرا به نماینده پناه می برند؟ چون مشکل دارند، می بینند این دستگاه که باید به کارش برسد نمی پردازد.‏

‏اگر هر چیزی در جای خودش باشد، مدل تربیتی ما یک مدل صحیحی باشد، از درون خانه ها باید تربیت شروع شود، ما الآن در خانه به بچه ها درس های فراوانی یاد می دهیم، مادر در خانه یک شکل، در مدرسه یک شکل، درخیابان یک شکل است، بچه در دبستان دخترانه است نه یک مرد است و دیوارش هم کشیده می گوید باید چادر سر کنید، بعد در خیابان می بینیم این طور بدحجابی وجود دارد؛ این بچه دچار تضاد شخصیتی می شود، رشد می کند و می آید ‏


‏مصالح امور را به دست می گیرد.‏

‏مشکل دیگر این است که این حوزه های تربیتی و فرهنگی هم شده در چنبرة مسائل سیاسی، ما را به این طرف و آن طرف می شکند. مسائل فرهنگی در یک نظام در یکی دو سال  شکل نمی گیرد بلکه یک فرآیندی دارد، الآن اگر ما مشکلی وارد می دانیم به خاطر این است که عملکردهای گذشته را باید نقد کنیم؛ اما کسی که متهم است حالا شاکی شده است!‏

‏دانشگاه یک برشی از جامعه است، همه روانشناسان تربیتی معتقدند شخصیت فرد قبل از دوره دانشگاه شکل گرفته، دانشگاه چه کار می تواند برای تربیت کند؟ ولی شما ببینید چقدر فشار روی دانشگاه هاست که چرا شخصیت دانشجو فلان جور نیست؟ دانشگاهی که شخصیت دانشجویانش شکل گرفته و با زور هم نمی شود چیزی را تحمیل کرد چه انتظاری از آن وجود دارد؟ جای دیگر باید تربیت شکل بگیرد، نظام آموزش و تربیت ما، در سال هزاران میلیارد تومان از بودجه ملت صرف کارهای فرهنگی می شود و باید بررسی شود که چه جوابی در مقابل انتظارات دارد؟ به اعتقاد من قبل از هر چیزی باید توجه به مکتب تربیتی امام داشته باشیم، الآن یک سفیری که می خواهد خارج از کشور برود چهار ماه به او آموزش می دهند که تشریفات چطور باشد، آداب چطور باشد، اما نماینده ما کجا یاد می گیرد حتی بحث قانونگذاری و نظارتی که وظیفه اصلی اش است.‏

‏در مورد سخن دکتر مطهری که گفتند نماینده باید خود را نماینده مردم بداند، من همین جا عرض می کنم که مردم هم جزئی از نظام است، در نظام جمهوری اسلامی مجلس هم جزئش هست، نماینده مجلس در عین اینکه نماینده مردم است باید در ارتباط با اصلاح امور تلاش کند  با وضع قوانین و کارهای نظارتی اش همه امور را اصلاح کند ولی بهر حال جزئی از این نظام است یعنی نمی توانیم نماینده را جزئی از نظام ندانیم، ولی نماینده ای که از حقوق مردم دفاع می کند راست و چپ هم ندارد،  ممکن است از بعضی جهات با نگاه  آقای دکتر مطهری مخالف باشند ولی در کلام ایشان الگوی نمونه «نماینده مردم است» که از این تعریف می توانیم استفاده کنیم. اگر فردی ضعیف باشد، مشکل داشته باشد، پرونده داشته باشد اغماض می کنند ولی کسی که کوچکترین اشتباه کرده باشند بزرگش می کنند و در صلاحیّتش تأثیر دارد در ‏


‏موضع گیری ها تأثیر دارد، در محکوم کردن ها، این مجلسی نیست که مطلوب امام باشد! امام با زمان حرکت کرده، اینکه من عرض کردم امام از حکومت اسلامی که در مبحث بیع مطرح کردند و جمهوری اسلامی را به رأی می گذارند یعنی یک حرکت رو به جلو، در بحث مجمع تشخیص مصلحت نظام امام قطعاً در طول این ده سال احساس کرد باید یک تشکیلات جدیدی شکل بگیرد یعنی در واقع یک عدول از بعضی نظرات خودشان، شما در خیلی از موارد نگاه کنید امام در مسائل اجتماعی و حکومت و بحث موسیقی و نکات دیگر...، یکبار به حضرت آیت الله قدیری گفتم امام در ارتباط به موسیقی به شما تشر زد‏‏(صحیفه امام،ج21،ص149و150) ‏‏زیرا امام جواب نامه ایان در مورد حکم شطرنج و موسیقی را دادند و بعد ایشان نامه نوشتند به امام و امام از ایشان تجلیل کرد چون جزو بهترین شاگردان حضرت امام بودند‏‏(همان،ص160)‏

‏بالأخره جامعه را چرا سردرگم گذاشتیم؟ البته این بحث موسیقی را الآن ببینید همین جاست که اعتقادات را سست می کند، البته بحث مجلس داریم و نمی خواهم وارد این بحث شویم، شما ببینید کمیسیون فرهنگی مجلس را از آغاز تا امروز که باید سیاستگزاری ها را در قالب قانون در بیاید، ببینید نقاط آسیب پذیر جامعه را چقدر وارد شده؟ همین کمسیسون آموزش مجلس به محض اینکه یک اتفاقی خارج از مجلس می کند، در طول هفته در روز که نگاه کنید ما در طول ماه 20 ساعت در اختیار دانشگاه است و بخش عمده آن بیرون است، الآن که با تلگرام و فیسبوک با هم قرار می گذارند و بیرون می روند، می گوید آقا شما بفرمائید کجا دانشگاه یک مجوز اردوی مختلط دارد، مجوز کنسرت موسیقی دارد، ولی فرض کنید پنج تا دانشگاه با هم در کوه می روند، دولت تمام نیروهایش را که بسیج کند نمی تواند این کنترل را داشته باشد ولی خیلی راحت چشم بر عملکردهای غلط گذشته می پوشند، کسانی که خودشان متهم هستند، حالا شاکی می شوند به دلیلی که مثلاً یک لباس متفاوتی در دولت حاکم است، وقتی این شد طبیعی است از نگاه امام دور خواهیم شد. ولی جریانی که امام ترسیم می کند در مکتب تربیتی، تا زمانی که شکل نگرفته، سبک زندگی که اشاره کردم همین است وظیفه حکومت غیر از اینکه مدل زندگی بسازد چیز دیگری نیست، جامعه که در معرض امواج است و ما نمی توانیم جلوی امواج ماهواره ای را بگیریم، الآن می گویند 90 درصد مردم ماهواره می بینند بیش از 90 ‏


‏درصد مردم هم می دانند بعضی از فیلم ها و سریالهای این ماهواره مضرّ است و مخرّب خانواده و زندگی است ولی چرا می بینند؟ چون برنامه درستش را نمی بینند! صدا و سیما گاهی اوقات یک برنامه فرهنگی می سازد آن طرف آبی ها هم می بینند، پس می توانیم برنامه ای بسازیم که جاذبه داشته باشد ولی شما ببینید این پولی که خرج حوزه فرهنگی می شود چه می شود؟ الآن جوانانی که با آنها مواجهیم، تازه بخواهیم جوانانه فکر کنیم خودمان را می گذاریم جای جوان 30 سال پیش، اینکه می گویم نگاه باید از منظر امام نگاه زمان شناسانه است و امام با زمان حرکت کرد و لذا باید مجلسی شکل بگیرد، غیر از آن چه که دوستان هم فرمودند و در نظرات امام هم پیگیری کنیم، فرمایشات مقام معظم رهبری، همه اینها شرایط نماینده خوب را تعریف کردند ولی مهم این است که این مجلسی که شکل می گیرد بتواند به این معضلات بپردازد، شما بروید در کمیسیون ها ببینید این پاسخگوی حل این معضلات هست یا نه.‏

‏ دکتر اطاعت: در بحث حقوقی که اشاره شد ساختار حقوقی ما مختلط است، واقعیتش را بخواهیم نه ما نظام ریاستی هستیم، نه نظام پارلمانی هستیم و نه نیمه ریاستی و نیمه پارلمانی هستیم. کشورها را می شود یکی از این الگوها قرار داد ولی ایران نظام حقوقی مختلط دارد و به نظرم یکی از مشکلات به همین موضوع برمی گردد.، یک نکته دیگر که ما مشکل داریم مشکل مان نظام های انتخاباتی است، اتفاقاً دو هفته پیش قم بودم آنجا راجع به نظام های انتخابات دنیا و ایران بحث کردم که این نظام انتخاباتی غیر از این مجلس نباید بیشتر انتظار داشته باشید.‏
‏ولی نکته ای که اشاره کردند هر دو بزرگوار که این مجلس فاصله دارد به آنچه که حضرت امام می خواست اینکه مجلس به وظیفه اصلی اش قانونگذاری و نظام نمی پردازد.در اینجا باید تعریضی داشته باشم و آن اینکه شما نمی توانید مردم را قانع کنید که نماینده انتخاب کنند و مشکلاتشان را رسیدگی نکنند و یا به آنها مراجعه نداشته باشند. در دنیا به این واقعیت جوامع انسانی رسمیت داده اند، یک مجلسی است به نام مجلس عوام یا مجلس سفلی، در مقابلش مجلس علیا، یا مجلس سنا یا رده بالا قرار دارد. مجلس عوام فلسفه اش همین است که در نظام انتخاباتی این مجالس حوزه ها کوچکتر است، تک کرسی است و مردم مستقیماً به نماینده  خود ‏


‏رأی می دهند و شناخت شخصی تعیین کننده تر است و احزاب کمتر ایفای نقش می کنند و در این الگو چون انتخاب چهره به چهره است مجبور است مطالبات مردم را تمکین کند، دنیا این را به رسمیت شناخته و جایگاه پیدا کرده. یکی از نمایندگان مجلس ششم داشتیم که دائماً از مطالبات مردم صحبت می کرد که چرا حقوق معلمان را افزایش نمی دهید، چرا طرح خودگردانی بیمارستان ها را لغو نمی کنید. از طرفی در قانون اساسی هم یک بند داریم که نماینده مجلس نمی تواند قانونی را پیشنهاد بدهد، مگر اینکه منابع مالی اش را تأمین کند، یکی از دوستان به این نماینده ایراد گرفت، گفت من نماینده مردم هستم و خواسته ها و مطالبات مردم را باید فریاد بزنم چه انجام بشود و چه انجام نشود، این را می گویند مجلس عوام، ایراد هم ندارد، فردی رأی می آورد که مردم دوستش دارند و خواسته های مردم را فریاد می زند، در کنارش مجلس سنا، علیا، است که بجز در کشورهایی مثل انگلستان این مجلس هم با انتخابات شکل می گیرد؛ اما الگوی انتخاباتی آن متفاوت است، همانند مجلس دوم آلمان که انتخابات آن به شیوه تناسبی و حزبی است. در این الگو چون مردم مستقیم و چهره به چهره رأی نمی دهند، افراد کارشناس تر و با فراغ بال بیشتری از مردم و مطالبات آنها به مجلس راه می یابند و قوانین مصوب برایندی از مجلس عوام و مجلس علیا می باشد. یعنی هم به مطالبات مردم توجه دارد و هم به منافع درازمدت تر کشور و ملت و مصالح و منافع ملی.‏

‏در رابطه با بحث حضرت امام یک نکته عرض کنم و آن اینکه امام یک کار بزرگی در ایران انجام داده که کمتر به آن توجه می شود و آن اینکه فقها و علمای ما قبل از حضرت امام اصولاً به نظام سیاسی اسلام اعتقادی نداشتند، مداخله برخی از فقها از جمله آخوند خراسانی، عبدالله مازندارانی و دیگران در نهضت مشروطه نیز از باب دفع افسد به فاسد بوده است کمااینکه نویسنده رساله «کلمه حق یراد بها الباطل» نیز در همین باره می نویسد:‏

‏چون علمای اعلام تکلیف خود ندانسته که مباشر امر سلطنت شوند از روزی که مولای ایشان در کوفه شهید کردند، باب سلطنت شرعیه بسته شده،حالا بالضروره تن به این سلطنت داده، رغما سکوت دارند و می خواهند که سلطنت غیر مشروعه مستبد را لااقل اصلاحی نمایند و تحت قید آوردند و محدودش  بکنند و مانع از اجرای شهوات نفسانیه او بشوند.‏


‏همین موضوع بوده است که در طول تاریخ تشیع بجز امام خمینی در انقلاب اسلامی،فقها اهتمامی برای به دست گیری قدرت سیاسی نداشته اند، بیانگر نوع نگاه فقهی آنان به مسئله زمامداری در عصر غیبت معصوم(ع) است. ‏

‏برخی از علما هم از صدر مشروطه تاکنون که مسأله انتخابات، رأی مردم و بطور کلی حاکمیت ملت در ایران مطرح شده است، در مقابل حاکمیت رأی مردم واکنش منفی نشان داده اند. کما اینکه شیخ فضل الله نوری می فرمایند، اعتبار به اکثریت آراء ، اگر چه در امور مباحة بالاصل هم باشد، چون بر وجه قانون التزام شده و می شود، حرام تشریعی و بدعت در دین است «و کل بدعه ضلاله». مباح را هم، اگر التزام به آن نمایند و لازم بدانند و بر مخالفت آن، جزاء مترتّب نمایند حرام است.‏

‏اما امام خمینی با نفی این پارادایم فکری نظامی را بر اساس آراء مردم پایه گذاری می کند. مواضع ایشان هم در این خصوص بسیار روشن است. امام خمینی ،قبل از پیروزی انقلاب در پاریس، در پاسخ خبرنگار روزنامه لس آنجلس تایمز که از نوع حکومت آینده ایران سؤال می کند می گویند: " ‏‏شکل حکومت ما جمهوری اسلامی است. جمهوری به معنای اینکه متکی بر آرای اکثریت است واسلامی برای اینکه متکی به قانون اسلام است‏‏". در مواردی نیز نقش آراء مردم در نوشته ها وگفت های رهبر انقلاب ایران پر رنگ تر می شود. وی عنوان می دارد:  ما تابع آراء ملت هستیم ملت هر طور رأی داد ماهم تبعیت می کنیم. ما حق نداریم خدای تبارک وتعالی به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که ما به ملتمان چیزی را تحمیل کنیم.... اساس این است که مساله دست من و امثال من نیست و دست ملت است.‏

‏در ایران ملت حکومت می کند، اینجا آراء ملت حکومت می کند، این ارگان ها را ملت تعیین کرده است و تخلف از حکم ملت برای هیچ یک از ما جایز نیست وامکان ندارد، میزان رأی ملت است، ملت یک وقت خودش رأی می دهد. یک وقت یک عده ای را تعیین می کند که آنها رأی بدهند. آن در مرتبه دوم صحیح است و الا مرتبه اول حق مال خود ملت است.....اینها باید رأی بدهند. بهانه ها را کنار بگذارید؛ از خدا بترسید با ملت شوخی نکنید، رأی مردم را هیچ حساب نکنید، مردم را به حساب بیاورید.‏


‏امام خمینی خطاب به نمایندگان مجلس نیز می گوید: دمکراسی این است که آراء اکثریت و آن هم این طور اکثریت معتبر است؛ اکثریت هرچه گفتند آراء ایشان معتبر است ولو به خلاف به ضرر خودشان باشد. شما ولی آنها نیستید که بگویید این به ضرر شمااست. ما نمی خواهیم بکنیم، شما وکیل آنها هستید ولی آنها نیستید. شما آن مسائلی که مربوط به وکالت تان هست و آن مسیری که ملت ما دارد روی آن مسیر راه بروید ولو عقیده تان این است که آن مسیری که ملت رفته خلاف صلاحش است.خوب باشد.ملت می خواهد این طور بکند. به ما وشما چه کار دارد؟خلاف صلاحش را می خواهد.ملت رای داده، رائی که داده متبع است.‏

‏ایشان در خصوص انتخابات مجددا  می فرمایند: مردم در سراسر کشور در انتخاب فرد مورد نظر خود آزادند واحدی حق تحمیل خود یا کاندیداهای خود یا دیگران را ندارد.هیچ مقامی وحزبی وگروهی وشخصی حق ندارد به دیگران که مخالف نظرشان هستند ، توهین کنند یا خدای نخواسته افشاگری نمایند.گرچه همه حق تبلیغات صحیح برای خود یا کاندیدای خود یا دیگران را دارند وهیچ کس نمی تواند جلوگیری از این حق نماید. ‏

‏ امام در فراز دیگری می گویند: بارها گفته ام مردم درانتخابات آزادند و احتیاج به قیم ندارند و هیچ فرد و گروه و دسته ای حق تحمیل فرد یا افرادی را به مردم ندارند. جامعه اسلامی ایران .....مسلم قدرت تشخیص و انتخاب کاندیدای اصلح را دارند. البته مشورت در کارها از دستورات اسلامی است.... ولی هیچ کس نباید توقع داشته باشد که دیگران اظهار نظر و اظهار  وجود نکنند.‏

‏حال ممکن است کسانی این جملات و بیانات را برای انتخاب نمایندگان مجلس و یا رئیس جمهوری که به عنوان وکلای مردم انتخاب می شوند صحیح بدانند؛اما حق انتخاب مردم را به مقام رهبری و ولایت امت اسلامی در عصر غیبت تسری ندهند.‏

‏این در حالی است که امام خمینی در پاسخ به استفتاء نمایندگان خویش در دبیرخانه ائمه جمعه و جماعات سراسر کشور شرط تولی امور مسلمین را آراء اکثریت آنان می داند ودر پاسخ به این سوال که در چه صورت فقیه جامع الشرایط بر جامعه اسلامی ولایت دارد؟ می نویسند: ولایت در جمیع صور دارد لکن تولی امور مسلمین وتشکیل حکومت بستگی دارد به آراء ‏


‏اکثریت مسلمین که در قانون اساسی هم از آن یاد شده است ودر صدر اسلام تعبیر می شده به بیعت با ولی مسلمین. مهم تر و روشن تر اینکه در اواخر عمر در پاسخ به آیت الله مشکینی می نویسد: اگر مردم به خبرگان رای می دادند تا مجتهد عادلی را برای رهبری حکومت شان تعیین کنند وقتی آنها همه فردی را تعیین کردند تا رهبری را برعهده بگیرد قهری او مورد قبول مردم است. در این صورت او ولی منتخب مردم می شود و حکمش نافذ است.‏

‏دکتر مطهری: راجع به دو سؤال شما اولاً اینکه امام فرمودند مجلس در رأس امور است دقیقاً به چه نحوی است؟ با توجه به اینکه ما اصل ولایت فقیه داریم، اینکه نمی تواند: بالاتر از آن باشد، این در رأس امور بودن در ذیل ولایت فقیه است، لذا در خیلی جاها شما می بینید که با یک حکم حکومتی نظر تغییر می کند، آقای احمدی نژاد می گفت « مجلس در رأس امور نیست»، چرا ایشان این حرف را زد؟ یک استدلالی داشت که جای بحث دارد که وقتی امام فرمود مجلس در رأس امور است موقعی بود که ما نظام ریاست جمهوری نداشتیم، بلکه نظام نخست وزیری داشتیم و نخست وزیر را هم مجلس تعیین می کرد، لذا مجلس در رأس امور بود، ولی بعد از آن که رئیس جمهور به طور مستقیم توسط مردم انتخاب می شود مجلس در رأس امور نیست، این جواب را ایشان می داد که این قابل بحث است.‏

‏ مطهری: بعد هم جوابی که داده می شود این است که امام بعد از آن هم گفتند، بعد از ریاستی شدن حکومت هم گفتند.‏

‏در مورد اینکه آیا ما توانستیم مجلسی در رأس امور داشته باشیم، قطعاً نتوانستیم یک مجلس ایده آلی در طول سی و چند سال داشته باشیم. شاید مجالس اول و دوم قوی تر بودند، ولی من فکر می کنم هر چه جلوتر آمدیم مجالس ما یک مقدار ضعیف تر شده و سطح آن پائین تر آمده که برمی گردد به کیفیت انتخابات و جهت آن این است که احزابی وجود ندارند و کاندیداها مجبور می شوند که به یک جایی اتکا پیدا کنند و بعد طبعاً مدیون آنها می شوند و در دوره نمایندگی روی رفتارشان تأثیر می گذارد که باید دین خود را به آنها ادا کنند. احیاناً بعضی بدهکار مالی می شوند که در طول نمایندگی باید بدهی شان را پرداخت کنند، طبیعی است که چنین نماینده ای نمی تواند قانونگذار خوبی بشود و ناظر خوبی بر اجرای قانون بشود.‏


‏و دخالت بعضی نهادهای حکومتی در انتخابات هم یک مسئله ای هست که به نظر من باعث شده ما مجالس مان رو به ضعف بگذارند، چون باز افرادی که انتخاب می شوند مدیون فلان نهاد حکومتی است و این مجبور است که همیشه از او دفاع کند. و تعداد نمایندگانی که صرفاً به اعتبار شخصیت خودشان وارد مجلس می شوند خیلی کم است، البته طبیعی است که هر کاندیدایی مورد حمایت افراد و گروهها قرار می گیرد، ولی نحوه ی حمایت مهم است که به چه شکلی باشد؟ آن کسی که مثلاً می گوید من پنج میلیارد خرج کردم وارد مجلس شدم واقعاً نماینده واقعی نیست، ولی اینکه مردم عادی جمع کردند هر کسی کمک کرده ما منع نمی کنیم، ولی این کارهای غیر طبیعی را ما مضرّ می دانیم.‏

‏ یکی از فشارهای زمان نمایندگی است که یک نماینده اگر وارد بعضی حوزه ها شود در همان دوره ای که نماینده هست تحت فشار قرار می گیرد، یعنی ما زیاد دیدیم که فرض کنید یک کسی سؤال از رئیس جمهور را امضا کرده بود گفت ما وقتی رفتیم حوزه انتخابیه دیدیم جلوی دفتر ما جمع شدند و زدند شیشه ها را شکستند و علیه ما شعار دادند. که نماینده طبعاً برای عبور از این امور ممکن است در خیلی جاها سکوت کند.‏

‏دیگری نگرانی از آینده؛ خیلی حقایق را ممکن است نماینده ای بداند ولی ابراز نکند، از ترس اینکه در پایان دوره رد صلاحیت بشود، که البته عذر موجهی نیست، مگر بناست که همیشه انسان در مجلس باشد؟ انسان یک دوره در مجلس باشد ولی درست وظیفه اش را انجام بدهد.‏

‏ یکی هم نوع برداشت از ولایت فقیه است که به نظرم در خیلی از اصولگراها این مشکل وجود دارد که فکر می کنند هر کاری انسان می کند اول باید نظر ولی فقیه را بگیرند. لذا قدرت ابداع و ابتکار در اینها وجود ندارد، خیلی طرح ها بوده در مجلس مطرح شده و تا یک جاهای خوبی هم پیش می رود و چند وقت روی آن کار می شود و بعد در کمیسیون می آید، یک کسی می گوید ما دیروز با رهبری ملاقات داشتیم که آقا مخالف با این طرح بودند، آن طرح بایگانی می شود و در آرشیو قرار می گیرد.‏

‏ اینها چیزهایی است که یک مقداری دست مجلس را می بندد، و ممکن است باعث شود که مجلس نتواند ـ چه در حوزه قانونگذاری و چه در حوزه نظارت ـ به وظیفه خودش درست عمل ‏


‏کند. در ادامه این بحث مطلبی را مطرح می کنم، خود امام گاهی اوقات امام در کارهای مجلس دخالت می کرده و پیغام می دادند. در مسئله انتخاب نخست وزیر، نخست وزیری مهندس موسوی که رئیس جمهور وقت که رهبر انقلاب بودند مایل بودند که تغییر کند، ولی امام مخالفت کردند و وارد شدند و نظر خودشان را اعلام کردند و طبعاً مجلس در یک محذوری واقع می شود، این سؤال هست که آیا این کار درست است یا غلط؟ اینها با شرایط جنگ قابل توجیه است، این دخالت ها با شرایط اضطراری و شرایط جنگ قابل توجیه است و می دانید که آن 99 نفری که با انتخاب ایشان مخالفت کردند مورد تمجید امام واقع شدند و گفتند اینها به وظیفه خودشان نمایندگی شان عمل کردند و بعد نمایندگانی نامه ای به امام نوشتند که در این چند سال خیلی کارها با دستور شما بوده و برخلاف قانون انجام شده و تکلیف را روشن کنید که ما چکار کنیم؟ امام فرمود اینها به خاطر شرایط اضطراری و دوره جنگ بوده، و الا از این پس در چارچوب قانون عمل خواهیم کرد و این نکته بسیار مهمی است. ‏

‏خیلی از افراد آن روش ها را امروز می خواهند به شرایط عادی سرایت بدهند، مثلاً یک بار امام سخنرانی کردند که قلم های مسموم باید شکسته شود، دو روز بعد 17 روزنامه بسته شد، این در دوره ای بود که ما در جنگ بودیم و بعضی روزنامه ها روحیه مردم را تضعیف کردند، خیلی از آزادی ها را می شود محدود کرد، هیچ اشکالی ندارد ولی اینکه آن کار الآن بشود این غلط است، ما الآن در شرایط عادی هستیم و نیازی به این کارها نیست، من بعضی جاها هم گفتم که ای کاش امام چند سال بعد از جنگ هم بودند و رهبری ایشان را در حالت عادی هم می دیدیم شاید برای امروز ما خیلی بهتر بود.‏

‏من می خواهم راجع به نقش مجلس قوی در کشور که مرتبط با سؤال شما هم هست که مجلس قوی خیلی کارها می تواند در این کشور بکند، من معتقدم واقعاً اگر مجلس قوی و واقعی داشته باشیم نمایندگان واقعی مردم در مجلس باشند واقعاً خیلی کارها می شود کرد و معتقدم خیلی از باری که روی دوش رهبری است برداشته می شود، ایشان مجبور نیست که در خیلی از جاها وارد شود، الآن ما یک خطوط قرمز مصنوعی در مجلس داریم، مسائل مرتبط به قوه قضائیه اساساً در مجلس قابل طرح نیست، در حالی که به نظر من طبق قانون اساسی قابل طرح است، ‏


‏اصل 160 وزیر دادگستری را رابط میان قوای سه گانه می داند، هر سؤالی که بپرسید در ارتباط با قوه قضائیه بایگانی می شود و به هیچ وجه مطرح نمی شود در حالی که قانون اساسی می خواهد بگوید این وزیر رابط است و باید پاسخ را بگیرد و بیان کند، لذا هر کاری می خواهند می کنند، روزنامه می بندند، بازداشت می کنند و مجلس ساکت است و کسی هم نمی تواند جلویشان عرض اندام کند. یا درباره مسائل مرتبط به زیر مجموعه رهبری با اینکه خودشان می گویند شما می توانید از منزل هم تفحص کنید وارد نمی شوند، فلان نهاد مربوط به رهبری مالیات نمی دهد، هر کسی که درآمدی دارد باید مالیات بپردازد، مجلس هم جرأت ورود ندارد، اینها نقص هایی است که وجود دارد. چرا کسی نباید بتواند درباره مسائل سال 88 صحبت کند و این حاکی از تناقض است، چون قانون اساسی می گوید یک مجلس می تواند در همه امور کشور وارد شود، ولی ما خودمان یک خطوط قرمزی برای خودمان درست کردیم و وارد نمی شویم. لذا باید برگردیم به قانون اساسی و ان شاءالله می توانیم مجلس بهتری داشته باشیم.‏

‏تقوی: درباره نخست وزیری مهندس موسوی که صحبت کردید  امام فرمودند من فقط مصلحت اندیشی خودم را می گویم و دخالت نکردم.‏

‏مطهری: همان اعلام نظر کافی بود.‏

‏تقوی: نکته بعدی درباره کارهای خلاف قانون، امام خلاف قانون نکردند بلکه تصریح نامه نماینده ها هم این است و گفتند مجمع تشخیص مصلحت مصوباتی دارد که خارج از آن حلّ دعواست و این برخلاف تفکیک قوا و حقّ انحصاری تقنین برای مجلس است که امام گفتند حق با شماست. پس اینکه امام رأساً قانونگذاری می کرد درست نیست، اعتراض نماینده ها به قانونگذاری مستقل مجمع تشخیص بود.‏

‎ ‎