مجله خردسال 12 صفحه 20
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء - مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 12 صفحه 20

شوند.» گفت :«نه، من باید این را بخورم تا شیر خوب و مقوی بدهم.» گفت : «ولی من باید این را بخورم چون باید قوی باشم و بارهای سنگین را از جایی به جای دیگر ببرم.» و و کم­کم داشتند عصبانی می­شدند که در حالی­که نفس نفس می­زد، خودش را به آنها رساند و گفت:«مبادا این را بخورید!» پرسید:«چرا؟» گفت:«تو با این چه کار داری؟» گفت:«این مال خودم است.» گفت:«نه این مال من است.» و و با تعجب به­هم نگاه کردند. گفت :«مگر مرغ­ها هم می­خورند!» گفت:«شاید می­خواهد بار سنگین بلند کند!» و عرعر شروع کرد به­خندیدن. گفت:« شما برو دانه­ات را بخور چه کار به کار ما داری.» گفت:«این مال من است. خودم آن­ها را کاشته­ام.خواهش می­کنم این سبزه­ها را نخورید.»

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 12صفحه 20