مجله خردسال 12 صفحه 24
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء - مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 12 صفحه 24

میو میو بلیت نمی شه فریبا کلهر روزی گربه­ای سوار اتوبوس شد. راننده­ی اتوبوس به او گفت : «بلیتت را بده!» گربه گفت : «من بلیت ندارم.» راننده گفت : «حالا که بلیت نداری، پیاده شو!» گربه خودش را لوس کرد و گفت:«اگر برایت میو میو کنم می­گذاری سوار شوم؟» راننده گفت:«میومیو بلیت نمی­شود، پیاده شو!»گربه گفت :«اگر چشمانم را خمار کنم می­گذاری سوار شوم ؟» راننده گفت :«چشم خمار بلیت نمی­شود، پیاده شو.»گربه گفت: «اگر دمم را برایت سیخ کنم می­گذاری سوار شوم.» راننده گفت :«دم سیخ بلیت نمی شود، پیاده شو.» گربه عصبانی شد. پنجول­هایش را نشان داد و گفت : «اما پنجول تیز بلیت می­شود، مگر نه؟» راننده که ترسید گربه به صورتش پنجول بکشد ،گفت :«بله­بله پنجول تیز بلیت می­شود.» گربه سوار شد و روی صندلی جلو نشست، اتوبوس راه افتاد. ایستگاه بعدی، اتوبوس ایستاد، پلیس توی ایستگاه ایستاده بود. سوار اتوبوس شد و به راننده گفت : «سلام دوست عزیز،خسته نباشی! چه خبر؟» راننده گفت :«یک مسافر بی­بلیت دارم.» و گربه را به پلیس نشان داد. گربه تا پلیس را دید از جایش پرید و از در عقب فرار کرد. راننده از پلیس تشکر کرد و به راه افتاد. روز بعد ،گربه دوباره سوار اتوبوس شد. این بار گربه بلیت داشت. راننده بلیتش را گرفت و گفت :« میو میو بلیت نمی­شه ،چشم خمار بلیت نمی­شه، دم سیخ بلیت نمی­شه، پنجول تیز، بلیت نمی­شه.» گربه گفت :«فقط بلیت، بلیت می­شه.» اتوبوس راه افتاد و گربه را به مقصد رساند.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 12صفحه 24