مجله خردسال 04 صفحه 24
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء - مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 04 صفحه 24

کی شب می شود؟ سرور کتبی ماهی کوچولو باله هایش را باز کرد و گفت:« ها ها .. من یک فرشته ام.» دستش را روی سرش گذاشت و گفت:« هو هو ... من یک پادشاهم.» صورتش را خنده دار کرد و گفت:« هه هه .. . من یک دلقکم.» ماهی کوچولو توی آب چرخید. پرید. شیر جه زد. دستش را باز کرد. دنبال یک خرچنگ دوید. و قتی از همه این بازیها خسته شد. رفت سراغ مادرش و از او پرسید:« بابا کی میاد؟» مامان گفت:« برو موج سواری کن. وقتی صد بار سوار موج شدی، شب می شود.» ماهی کوچولو زود به طرف یک موج رفت. موج نرم بود. لطیف بود. مثل ابریشم بود. هو م م م م م م م ...... فش ش ش ش ش ش ش ش هو م م م م م م م ..... فش ش ش ش ش ش ش ش آب دریا تکان می خورد چین چین می شد. قلنبه می شد و به شکل یک کوه بالا می آمد. هو م م م م م م م ......... بعد چین های موج باز می شد. پهن می شد. صاف می شد. فش ش ش ش ش ش ش ش ماهی توی دلش گفت:« دوتا دوباره سوار موج شد. سه بار ... چهار بار ... پنج بار ... ده بار ...

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 04صفحه 24