مجله خردسال 2 صفحه 21
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء - مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 2 صفحه 21

هم به دنبـالش. روی درخت یک دید. به گفت: «عروسی کجـاست؟ خانه شماست؟» گفت: «اگر عروسی داشتیم این شکلی بودم؟ بالهـایم را باز می­کـردم، می­شدند دو تـا قاب بزرگ و قرمز و براق. آن وقت بـا آقای می­شدیم بانو. می­رفتیم عروسی. توی عروسی می­خواندیم کف و کف و کف کف.» دوباره صدا آمد: «دام بلادیمبو قیژ قیژ، دیمبلادیمبو قیژ قیژ.» این بار صدا آن قدر نزدیک بود، انگار پشت گوششان بود. سرشان را برگرداندند، لب حوض یک دیدند. با دستهایش روی آب می­کوبید. با پاهایش ساز می­زد. گفت: «عروسی هاست؟» گفت: «نه، عروسی ماهی­هاست.» گفت: «ما هم دعوتیم؟» گفت: «همه دعوتند!» آن وقت و دور حوض نشستند و دست زدند و با خوشحالی خواندند. جیک جیک و جیک، میو میو، قور قور قور و کف ککف ککف، دام بلادیمبو قیژقیژ، دیمبـلادیمبو قیـژ قیـژ، همه خوشحـال خوشحال بودند و ماهی­ها بیشتر از همه شاد بودند.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 2صفحه 21