مجله خردسال 30 صفحه 5
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء - مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 30 صفحه 5

مداد سبز هم نتوانست کـاری بکند. گردالی بـاز هم اوهو اوهو سرفه کرد. مداد آبی گفت: «گردالی جان غصه نخور، الان نجـاتت می­دهم.» مداد آبی رفت سراغ سوزن ته­گرد و گفت: «آهای ته گرد خانم! به داد گردالی برس. نوک مداد توی گلـویش گیر کرده.» ته گرد خـانم گفت: «اصلا نگران نبـاشید.» بعد، پیش گردالی رفت. یک دو سه گفت و پرید تو گلویش. مدادها هی صبر کردند. اما از ته گرد خـانم خبری نشد. مداد قرمز گفت: «ای وای ته گرد خانم نیامد بیرون.» مداد سبز گفت: «نکند او هم توی گلـوی گردالی گیـر کرده.» مدادآبی گفت: «خدا نکند.کمی­صبرکنید. شـاید پیدایش شود.»

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 30صفحه 5