مجله خردسال 161 صفحه 8
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 161 صفحه 8

فرشته­ها هر شب، قبل از خواب، پدر و مادرم نماز می­خوانند. من هم کنار آن­ها می­نشینم و دعا می­کنم. یک شب به مادرم­گفتم: «فکرمی­کنم دعاهای من­تمام شده است. وقتی می­خواهم با خدا حرف­ بزنم ­و به­او چیزی بگویم یادم­ می­آیدکه شب قبل هم همان را به خدا گفته­ام!» مادرم خندید وگفت: «راست می­گویی. ما حتی وقتی که به خدا چیزی هم نگوییم او خودش همه چیزرا می­داند. اما دعا کردن و از خدا کمک خواستن، باعث خوش­حالی ما و خدا می­شود. امام جعفرصاذق (ع) گفته­اند که هرشب به کارهایی که در روز کرده­ای فکرکن. اگر کارهای تو خوب بوده و دیگران را شاد کرده، ازخدا بخواه که به توکمک کند همیشه خوب و مهربان باشی و اگر کاری کردی که باعث ناراحتی کسی شد از خدا بخواه که­تو را ببخشد این­طوری هر شب حرفی برای خدا داری و هیچ وقت دعاهای تو تمام نمی­شود.» آن شب، اولین چیزی که من از خدا خواستم، این بود که مادر خوب و مهربان مرا همیشه سالم و سلامت نگه دارد تا من چیزهای تازه از او یاد بگیرم. چیزهایی که انجام دادن آن­ها هم خدا را خوش­حال می­کند، هم فرشته­ها را، هم مرا.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 161صفحه 8