وَ چند دقیقۀ بعد:
بَه بَه ، جناب مترسک ! من باز هم گرسنه ام شده و اومدم ذرّت بخورم تو هم که نمی تونی تکون بخوری همینجا بمون !
مطمئنی ؟
واااای !
آفرین جیقیل !
دیگه از این ذرّت ها نخوری ها ! فهمیدی ؟ آره ؟ آره؟ آره ؟
شَق شَق
آخ ! اوخ ! اوی ! ببخشید!
پایان
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 167صفحه 16