جیرجیرک گفت: «آفرین پرستو!»
بعد، رود و باد و سنجاب و
جیرجیرک و پرستو و آفتاب
همه با هم درخت را صدا زدند و
گفتند: «بیدار شو درخت زیبا! بهار آمده! بهار!»
درخت آرام آرام چشمهایش را باز کرد. خندید.
جوانه زد و سبز شد.
پرستو خندید و دور سرش پرواز کرد. جیرجیرک آواز خواند.
خورشید جوانهها ی سبز کوچکش را نوازش کرد و سنجاب روی شاخههایش بالا و پایین پرید.
درخت بیدار شده بود، سبز و زیبا و پر برگ.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 180صفحه 6