مجله خردسال 213 صفحه 22
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 213 صفحه 22

مادر من... مادر من در یک فروشگاه بزرگ کار می­کند. مادر من صندوق­دار است. وقتی مشتری­ها چیـز­هـایی را که لازم دارند در سبد مخصوص فروشگاه می­گذارند، پیـش مادر من می­آیند. آن­وقت مادرمن به آن­ها می­گویـد که برای خریدشـان چه قدر بـاید پـول بدهند. آن­ها هم پول­هـا را بـه مـادرم مـی­دهـنـد تـا در صنـدوق مخصـوص بگذارد. یک روز به مـادرم گفتم: «همه­ی این پول­هـا مال شما است؟» مادرم گفت: «نه! این پول­ها مـال فـروشـگـاه است.» مـادر من، هـر مـاه، حقـوق می­گیــرد. وقتی مـادرم حـقـوق مـی­گیرد، مـن و مادرم بـا هم از فروشگاه خرید می­کنیم و پول­هـا را به دوسـت مـادرم که او هـم صـنــدوق­دار اسـت می­دهیم، اما پول­ها مال او نمی­شود!

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 213صفحه 22