مجله خردسال 153 صفحه 8
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 153 صفحه 8

فرشتهها مادرم میگوید: «وقتی پدربزرگ خوابیده است، آرام بازی کن.» پدرم میگوید: «تا وقتی مادربزرگ سر سفره نیامده، نباید غذا خوردن را شروع کنیم.» مادرم میگوید: «وقتی پدربزرگ نماز می­خواند، نباید با او حرف بزنی.» پدرم میگوید: «بوسیدن پدربزرگ و مادربزرگ، آن­ها را خوش حال می­کند.» مادرم میگوید: «هروقت پدربزرگ و مادربزرگ خوش حال باشند، فرشته­ها میخندند و خدا خوش حال میشود.» من پدربزرگ و مادربزرگم را به اندازهی همه­ی ستاره­ها... نه! به اندازه­ی همهی آسمان دوست دارم.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 153صفحه 8