مجله کودک 08 صفحه 29
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 08 صفحه 29

«میثم» برای انجام عملیات بدر عازم منطقه میشود . دوستان او تعریف کردهاند:«شب عملیات وقتی ما به سمت دشمن میرفتیم، آتش گلولههای دشمن به سوی ما میآمد. یکدفعه دیدیم که سعید از گروه جدا شد و راهش را کج کرد. او هر لحظه از سایر رزمندهها فاصله میگرفت، اول 50 متر و بعد 100متر از ما دور شد». فرماندة گروهان میگوید: «من تعجب کردم. با خودم گفتم یعنی سعید کجا میرود؟ یعنی دارد فرار میکند؟! نکند ترسیده باشد؟! آخر مگر پهلوان هم میترسد؟ آخر او که به دلخواه خودش آمده است. کسی که او را مجبور نکرده است؛ پس چرا حالا از گروهان جدا شده و به عقب جبهه بر میگردد». فرمانده تعریف می کرد که به دنبال سعید رفتم و دیدم که او دستش را روی شکمش گذاشت، روی زمین زانو زد و بعد با صورت به زمین افتاد. در این لحظه فرمانده با تعجب سر سعید را برمیگرداند و میبیند تیر دوشکا به شکم سعید خورده و او را غرق خون کرده است. فرمانده میگوید: «سعید چون مجروح شده بود و نمیخواست کسی بفهمد که او آسیب دیده، از گروهان فاصله گرفت تا روحیّة رزمندگان ضعیف نشود». آن شب سعید در میدان جنگ با فداکاری خود آنقدر چرخید و پهلوانی کرد تا به آسمان پرکشید . عملیات بدر ادامه پیدا کرد، امّا هیچکس نتوانست سعید را به پشت جبهه برساند . پهلوان سعید ، این نوجوان دانشآموز آنجا تنها ماند. مدتی بعد خبر شهادت او را بعنوان شهید مفقودالاثر به خانوادهاش رساندند. او مثل برادرش آقا محمّد شهید شده بود. بعدها گروه «تَفَحُص» پلاک او و برادرش آقا محمد را در همان جایی که شهید شده بودند، پیدا میکنند. برای شادی روح همه شهیدان صلوات بفرستید. اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد دوشکا: یکی از سلاحهای سنگین و پرقدرت که برای نابودی هواپیما از آن استفاده میشود. دوشکا یک نوع سلاح ضدّهوایی است. گروه تفحص: گروهی که مسؤولیت پیدا کردن پیکرهای پاک شهیدانی را که مفقودالاثر هستند، به عهده دارد.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 08صفحه 29