مجله کودک 41 صفحه 6
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 41 صفحه 6

سیاهیها پشت این در میمانند اگر از تو بپرسم«خوشبختی یعنی چه؟» چه میگویی؟ شاید فکر کنی خوشبختی یعنی این که تابستانباشدو بتوانی از صبح تاغروب بازی کنی. شاید خوشبختی یعنی این که یکی از آن کفشهای بزرگ که برق میزند و دوست همکلاسیات میپوشد، داشته باشی. شاید هم مثل بزرگترها فکر کنی خوشبختی یعنی سلامتی. سلامتی خودت، پدر و مادرت و .... امّا برای بچههای دروازه غار، خوشبختی معنای سادهتری دارد. شاید خوشبختی برای آنها به اندازه خوردن غذا، بزرگ باشد و درست به اندازة بزرگی این خوشبختی، غیر ممکن. شاید برای بچههای دروازه غـار، خوشبختی چیزی شبیه مدرسـه رفتـن باشد و داشتن یک مداد و دفتر. آرزوهای مجتبی، خسرو، احسان، هدیه، خدیجه، علی و همه بچههای دروازه غار، داشتن غذا برای خوردن و کار برای زحمت کشیدن و پول درآوردن است. وقتی از احسان میپرسم: «پدرت چه کاره است؟» انگار همة اعتماد به نفسی که تا چند لحظه پیش در چشمهایش پر بود، از بین میرود. نگاهش را پایین میاندازد و با انگشتهایش بازی میکند. آرام میگوید: «گدا». این سوال و این جواب، بارها با بیشتر بچههای آن جا تکرار میشود. خانة احسـان آن قدر کوچک است که احسان11ساله برای خوابیدن در آن جا نمیشود. احسان باید کار کند و چه کسی به یک پسر بچه11ساله که جثهاش از هم سن­های خودش کوچکتر است محبوبه حقیقی

مجلات دوست کودکانمجله کودک 41صفحه 6