مجله کودک 62 صفحه 4
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 62 صفحه 4

نامه­های دوست خیلی زیاد است قزوین:فروزان فصیح رامندی دوست عزیز،نمی­دانم چرا این قدر از ما رنجیده­ای.نامه­های دوست، آن قدر زیاد است که ما مجبوریم آنها را هفته-ها در نوبت قرار دهیم. نوشته­ای که شما به نامه­ها اعتنایی نمی­کنید و فقط به فکر فروش مجلّه­تان هستید! اگر این طور بود، چرا اولین و اصلی­ترین بخش مجلّه را به نامه­های شما بچّه­ها اختصاص داده­ایم؟ خبرنگاری افتخاری شدن،شرط ندارد بهبهان:حسین فنّی 12 ساله از این که دوست هنرمندی مثل شما داریم،خوشحالیم. در همه زمینه­هایی که گفتی،می­توانی با ما همکاری کنی.خبرنگار افتخاری شدن هم هیچ شرطی ندارد. دربارۀ تقاضای بعضی از شماره­ها مشهد:سید احمد سیّدی شماره­های مورد نظرت را از طریق واحد اشتراک می­توانی دریافت کنی،البته بعد از پرکردن فرم و واریز مبلغ به شماره حساب بانکی. آن شب باشادی خانه آمد من هم برای او زود گل­های خنده وا شد مثل همیشه او باز آمد به خانه آن شب روی لبانش نبود بابا در گوش من گفت بعد از من مرد خانه آن شب به خوابم آمد دستان پر مهرش را آمادۀ نبردیم بعد از آن پوتینش را پدر باید می­جنگید به به چه مهربان بود بابا جانم با لبخند آوردیم چایی با قند روی لبان بابا بوسید گونه­ام را مثل همیشه اما آثار خنده پیدا دیگر تو قد کشیدی علی حالا تو هستی آکنده از گل و بو کشید بر سرم او این را پدر به من گفت با آب حوضمان شست با دشمن قشنگی در آن لباس جنگی پریسا سادات حسینی از مشهد

مجلات دوست کودکانمجله کودک 62صفحه 4