
نامههای دوست خیلی زیاد است
قزوین:فروزان فصیح رامندی
دوست عزیز،نمیدانم چرا این قدر از ما رنجیدهای.نامههای دوست،
آن قدر زیاد است که ما مجبوریم آنها را هفته-ها در نوبت قرار دهیم.
نوشتهای که شما به نامهها اعتنایی نمیکنید و فقط به فکر فروش
مجلّهتان هستید! اگر این طور بود، چرا اولین و اصلیترین بخش مجلّه
را به نامههای شما بچّهها اختصاص دادهایم؟
خبرنگاری افتخاری شدن،شرط ندارد
بهبهان:حسین فنّی 12 ساله
از این که دوست هنرمندی مثل شما داریم،خوشحالیم. در همه
زمینههایی که گفتی،میتوانی با ما همکاری کنی.خبرنگار افتخاری
شدن هم هیچ شرطی ندارد.
دربارۀ تقاضای بعضی از شمارهها
مشهد:سید احمد سیّدی
شمارههای مورد نظرت را از طریق واحد اشتراک میتوانی دریافت
کنی،البته بعد از پرکردن فرم و واریز مبلغ به شماره حساب بانکی.
آن شب
باشادی خانه آمد
من هم برای او زود
گلهای خنده وا شد
مثل همیشه او باز
آمد به خانه آن شب
روی لبانش نبود
بابا در گوش من گفت
بعد از من مرد خانه
آن شب به خوابم آمد
دستان پر مهرش را
آمادۀ نبردیم
بعد از آن پوتینش را
پدر باید میجنگید
به به چه مهربان بود
بابا جانم با لبخند
آوردیم چایی با قند
روی لبان بابا
بوسید گونهام را
مثل همیشه اما
آثار خنده پیدا
دیگر تو قد کشیدی
علی حالا تو هستی
آکنده از گل و بو
کشید بر سرم او
این را پدر به من گفت
با آب حوضمان شست
با دشمن قشنگی
در آن لباس جنگی
پریسا سادات حسینی از مشهد
مجلات دوست کودکانمجله کودک 62صفحه 4