مجله کودک 87 صفحه 12
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 87 صفحه 12

دیدار دوست امیر قمیشی آن قدر گریه کردم تا شاعر شدم آقای جعفر ابراهیمی را حتماً می شناسید او یکی از شاعران ونویسنده های آشنای بچه هاست. در این شماره به دیدار این دوست قدیمی کودکان و نوجوانان کشورمان رفته ایم و پای صحبتهای ایشان نشسته ایم. لطفاً کمی از خودتان بگویید. جعفر ابراهیمی هستم. حدود پنجاه و دو سال پیش در بیست و یکمین روز از اولین ماه پاییز یعنی 21 مهر سال هزار و سیصد و سی در یکی از روستاهای اطراف شهر اردبیل به نام «هور» به دنیا آمدم و دوران کودکی ام را تا ده سالگی در این روستای خوش آب و هوا و در کنار پدر و مادرم گذراندم، در سال هزار و سیصد و چهل یعنی زمانی که حدود ده سال داشتم برای ادامه تحصیل به تهران آمدم و در دبستان «تربیت» مشغول به تحصیل شدم و تا امروز هنوز در تهران زندگی می کنم. چطور شد که شاعر شدید؟ سالها قبل یک روز به خاطر اتفاقی که برایم افتاده بود دلم گرفته بود و می خواستم گربه کنم. آن روز احساس کردم با هر قطره اشکی که از چشمم می آید می توانم یک بیت شعر، بگویم وخلاصه آنقدر گریه کردم تا شاعر شدم! شما بیشتر برای بچه ها شعر می گویید،چرا؟ شاید به این خاطر که از اولین روزهایی که شعر می گفتم و قصه می نوشتم همه می گفتند که زبان آثارم به سادگی زبان بچه هاست و همین بهانه ای شد تا شاعر ونویسنده بچه ها باشم. از چه سالی برای بچه ها کار می کنید؟ کار برای بچه ها را از سال 58 شروع کردم و به خاطر علاقه ام به بچه ها حدود بیست و دو سال هم مسئول شورای شعر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان بودم که چند وقتی است بازنشسته شدم. اما باز هم به خاطر علاقه ام به بچه ها هنوز با کانون همکاری می کنم و در ضمن دبیر جشنواره مطبوعات کودک و نوجوان هم هستم. تا حالا چند کتاب برای بچه ها نوشته اید؟ تا حالا 85 جلد کتاب از من به چاپ رسیده است که اکثر آنها متعلق به بچه هاست.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 87صفحه 12