مجله کودک 94 صفحه 9
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 94 صفحه 9

خدایا چقدر آسمان تو بزرگ است. چقدر درخت هایت بلندند. چقدر پرنده در لابه لای آن ها لانه دارند. ولی ما کوچکیم. تنهاییم. این جا ایستادیم و می خواهیم حرف هایمان را بشنوی. پس... الهام: دعا برای سلامتی مادربزرگم که یادت نرفت. یا فاطمه زهرا (س)، می دانم از آن بالاها مرا نگاه می کنی، می دانم تو هم هر صبح موی دخترت را شانه می کردی و او می توانست سر روی زانوی تو بگذارد و تو نوازشش کنی و هر شب برایش لالایی بخوانی، ای مادر همه مادرها، کاری کن که مادربزرگم... نمی دانم چرا! اما مطمئنم نمازمان قبول شده است. مادربزرگ: می خواهم مثل آن روزها مویت را شانه کنم و ببافم. می دانم که او تمام آن چه را که در دل داریم می داند. اگر دلت آیینه باشد او همیشه همراه توست.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 94صفحه 9