مجله کودک 97 صفحه 9
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 97 صفحه 9

نسرین: نیلوفر، گناه دارد. نیلوفر: جانمی جان، دیگر مزاحم نداریم. برویم بازی! سجاد: کو آن چیز قشنگ، پس کجایید؟! نیلوفر: پس چرا نمی آیی بازی؟ نسرین: ببینم تو خودت وقتی بچه بودی دلت نمی خواست با دیگران بازی کنی؟ درست است حالا بازی بیشتر می چسبد، اما من دیگر دلم نمی آید بازی کنم. دلم شور برادرت را می زند. تنهاست، اگر بترسد.. نیلوفر: راست می گویی، برویم دنبالش... نسرین: وقتی که قفل می کردی باید فکر کلید هم بودی. دستم درد گرفت. باز نمی شود. نسرین: بیا با هم امتحان کنیم. هر دو: حالا چه کار کنیم؟ پس سجاد کجاست؟ سجاد، سجاد جان کجایی؟ سجاد: دالیف من این جا هستم .چی شد، نتوانستید در را باز کنید؟ داشتم نگاهتان می کردم، کلید روی لبه پنجره زیرزمین بود. نسرین: سجاد جان نترس! سجاد: ترس، من بترسم؟! ببینید دست من به اندازه دست شما دو نفر است. من هم مثل شما بزرگ شده ام. نیلوفر: مادر بدو، سجاد، زیرزمین مادر: نگران نباش، من کلید اضافه دارم. ولی تو چطوری توی زیرزمین گیر کردی؟ سجاد: سه نفری بازی می کردیم که کلیدها دست من جا ماند.. نسرین: اول جان بگیریم... نیلوفر: بعد سه نفری برویم بازی!

مجلات دوست کودکانمجله کودک 97صفحه 9