مجله کودک 102 صفحه 32
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 102 صفحه 32

یاد دوست امام، مثل یک فرمانده شجاع، جنگ را هدایت میکردند. یک فرمانده شجاع و باتدبیر، همانطور که به سربازانش روحیه میدهد، جلوی ضعف و خطاهایشان را نیز میگیرد. امام هم با تدبیر عجیبی که داشتند، مسایل جنگ را به خوبی درک میکردند. مثلاً در آغاز جنگ، بسیاری از شهرها و روستاها به تصرّف دشمن درآمده بود. اگر امام از اوضاع بیخبر بودند، طبیعتاً باید سربازان و بسیجیان را سرزنش میکردند. امّا ایشان خوب میدانستند که بچّهها دارند با دست خالی میجنگند و دشمن ناجوانمرد هم آنها را غافلگیر کرده است. به خاطر همین، در آن روزهایی که خیلی از آدمهای ترسو و بدبین، شکستها و پیروزی دشمن را پیشبینی میکردند، امام به رزمندهها روحیه میدادند. امّا اینطور نبود که امام، اجازه بدهند دشمن تا آنجا که میتواند پیشروی کند. همین که شهر مهمّ آبادان به دنبال سقوط خرمشهر، در معرض محاصره و سقوط قرار گرفت، امام خیلی قاطع و محکم فرمان دادند: «محاصرة آبادان، باید شکسته شود.» با این اشارة محکم و کوتاه، همه به خود آمدند. چرا که اگر آبادان هم سقوط میکرد، صدّام جنایتکار خیلی جری میشد. پس همین فرمان سه کلمهای امام، کار خودش را کرد. رزمندهها، با تمام کمبود نیرو و امکانات،دست به کار شدند. چرا که عاشق امام بودند و تحمل نارضایتی او را نداشتند. همان امام مهربانی که در برابر سقوط خرمشهر، کوچکترین گلایهای از فرزندان رزمندهاش نکرده بود. این بار از آنها میخواست نگذارند آن تجربه تلخ تکرار شود. پس بلافاصله محاصرة آبادان شکسته شد و قلب امام به وجد آمد. با یک اشارة امام به مناسبت سالروز شکست حصر آبادان

مجلات دوست کودکانمجله کودک 102صفحه 32