
مگر شما عموی او نیستید و سنّ و سالتان خیلی بیشتر از او نیست؟ پس چرا احترامش کردید؟!
ابن جعفر آنها را ساکت کرد. سپس ریش های سفید و مرتب خود را در مشت گرفت و گفت: «خداوند مرا با این ریشِ سفید و دانایی، برای امامت مردم شایسته نداست؛ اما این کودک را به امامت برگزید و به او مقام بالایی داد. اکنون چرا من بزرگی و دانایی او را نادیده بگیرم؟»
شاگردها دیگر حرفی نمی زدند و ماتشان برده بود. ابن جعفر بلندتر از قبل ادامه داد: «از حرف های شما به خدا پناه می برم. من بندۀ خدا هستم و او هر چه بگوید، می پذیرم!»
سپس کتاب خود را بر داشت. ردایش را پوشید و از مسجد رسولِ خدا (ص) بیرون رفت.
دوست، شهادت حضرت جواد الائمه (ع) را به شما شاگردان کوچک مکتب آن امام عزیز تسلیت می گوید.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 119صفحه 5