نیما : « مامان ببین چه فرفره های قشنگی. یکیش رو برام بخر. زود باش. » مامان : فرفره که نیست. اونا با نیروی باد می چرخند و برق تولید می کنند. فروشی که نیست. مال دولته. اگر هم می شد تازه به این بزرگی چطوری ببریم و کجا بگذاریمش ؟ » نیما : « من می خوام. با یه کامیون می بریم و می گذاریمش رو پشت بام خانه مان. »
آخرین کاری که نیما بلده گریه کردنه. تا موقعی که پیش ماشین رسیدیم ... گریه کرد و فرفره خواست. مامان مجبور شد باز هم بستنی بخره بلکه نیما آرام بگیره. من : « ببین نیما ... » نیما : « تو دیگه چی میگی ؟ همین بستنی که الان داری نوش جان می کنی از سر کارهای منه. »
نیما : « پیف پیف چه بویی می ده. ناهار از اینا داریم ؟ » مامان : « آدم در مورد نعمت خدا این طوری حرف نمی زنه. »
- : « من که نمی خورم. »
- : « هر طور که میلته. »
من : « چرا به نیما این جوری گفتید ؟ پیف، چه بویی ! » مامان : « امروز به اندازه کافی پی دلش بالا رفته ام. هر کاری می کنم باز بهانه می گیره. سفر رفتن راه و رسم داره. این هم بوی طبیعی ماهیه. آماده که شد می بینی چقدر خوشمزه شده. »
من : « نیما جان پس چرا نمی آیی، ناهار حاضره، این قدر خوشمزه شده، بی تو که مزه نمی ده. » نیما : « نمی خورم. از این ماهی ها که تو تهران هم هست. بابا گفته بود می ریم ماهیگیری و خودمان از آب ماهی تازه می گیریم و کباب می کنیم. اصلاً این مسافرت مان فایده نداشت. یه جور دیگه قرار بود باشه یه جور دیگه شد. تازه بابا قول داده بود دریا هم ما رو ببره و سوار قایق کنه. قرار بود بپریم تو آب و شنا کنیم ... »
برای حفظ تعادل خودروی آتش نشانی که مجهز به بالابر سکودار است، پایه ای در وسط خودرو قرار داده شده است که هنگام بالا رفتن بالابر از خودرو خارج می شود و تعادل خودروی آتش نشانی را برقرار می کند. از بالابر سکودار برای خاموش کردن آتش در پل های بزرگ نیز استفاده می شود. بعضی از
مجلات دوست کودکانمجله کودک 154صفحه 12