مجله کودک 169 صفحه 8
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 169 صفحه 8

8 - گمان کنم رد پای یک « پلانی پوس » نوک اردکی بود، این طورنیست؟ سایمون جواب داد: - فکر نمی کنم. حتماً یک موجود با سینۀ سرخ و سر پرمواست که روی زانوهایش راه می رود. اما چون هیچ کدام ازآن موجودات ، معمولاً درآن ناحیه دیده نمی شدند، آنها به فکرکردن ادامه دادند. فکر کردند شاید یک موجود شکم گندۀ پرخور باشد . یا یک موجود سیاه وسفید . یا شاید یک خزنده جیغ جیغوی مسخره. اما آنها مطمئن نبودند که واقعاً چه کسی آن ردپاهای خنده دار وبزرگ را به جا گذاشته است. ناگهان ، آنها صدای چیزی را شنیدند که به طرفشان می آمد، موجودی داشت ماسه های ساحل را حرکت می داد. حالا می توانستند او را ببینند. نزدیک ونزدیک تر می آمد. اوعجیب ترازتمام موجوداتی بود که آنها فکرمی کردند. آن چه به طرف آنها می آمد ونزدیک ونزدیک تر می شد یک... آه خدای بزرگ، یک تمساح سبز بزرگ بود که یک کلاه مسخره برسرگذاشته بود ولباس کارکهنه ای پوشیده بود ومی رقصید . خب آنها فکر کردند که این خنده دارترین منظره ای است که تا به حال دیده اند. اما بعد صدای موسیقی هم شنیدند. صدا بلند وبلندتر می شد. وبعد آنها از گوشۀ چشم چیزی دیدند... آه ، قورباغه بیرون آمد که داشت ساز می زد، کمی آن طرف ترآنها می آمد یک راکون به طرف آنها می آمد که ویولن می زد وحالا این سه حیوان عجیب وغریب درست روبروی سایمون ودادلی بودند . قورباغه گیتار ►◦ سرباز واحد رویال مارین - مالایا - سال 1952 این سرباران درفاصله سال های 1948 تا 1960 برای مقابله با نیروهای کمونیست مالایا به ا ین منطقه اعزام شدند. ◦ نیروهای چترباز ارتش انگلستان - کانال سوئز - سال 1956 ◄

مجلات دوست کودکانمجله کودک 169صفحه 8