مجله کودک 175 صفحه 7
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 175 صفحه 7

میرسید. استانلی با خودش گفت: ـ اگر فقط کسی را داشتم که با او حرف بزنم دیگر تنها نبودم. استانلی به آسمان نگاه کرد. ستارههای درخشان یکی یکی چشمکزنان، ظاهر میشدند و روشنایی لطیفی در تاریکی شب ایجاد می کردند. استانلی ستارهها را تا به حال ندیده بود. چرا که او پیش از اینکه ماه راهش را تا بالای آب طی کند به خواب میرفت. این منظرة جدید خیلی شگفتانگیز بود. استانلی از جایش بلند شد و گفت: ـ فهمیدم! من به این آبگیر تعلق ندارم. برای همین تنها هستم. من یک ستارهام که از آسمان سقوط کرده است. اما چطور میتوانم دوباره به آن بالا برگردم؟ او میتوانست روی آب، مسیر ماه را که از اقیانوس بزرگ عبور میکرد، بیند. گمان میکرد این باید راه رسیدن به آسمان باشد. او فقط باید راهی برای رسیدن به آن جاده پیدا میکرد. استانلی تمام طول شب را بیدار بود و فکر میکرد که چگونه میتواند به جادة روشن ماه برسد. استانلی هیچ وقت از خانة کوچک و دنج خود بیرون نرفته بود. در آخر تصمیم گرفت به هر شکل ممکن به اقیانوس برود و از آنجا راه رسیدن به ستارههای آسمان را پیدا کند. صبح فردا وقتی جزر و مد شد، استانلی خود را به زحمت به گرداب کوچکی رساند و بعد یک موج بزرگ او را بلند کرد و به اقیانوس پهناور انداخت. استانلی در میان امواج قدرتمند به این طرف و آن طرف میغلتید. این سفر حسابی او را خسته کرد، سرانجام غلتیدن و چرخیدن به پایان رسید و او خیلی آرام به طرف کف اقیانوس کشیده شد. انتهای اقیانوس، دیگر مثل آبگیر کوچک او زیبا و گرم نبود بلکه تاریک و سرد و اسرارآمیز بود. لحظهای بعد، یک دسته ماهی اطراف او را گرفتند. استانلی فکر کرد این بهترین موقعیت برای سوال در مورد مسیر ماه به طرف آسمان است. اما دسته ماهی به او و سوالش توجهی نکردند و به راه خود ادامه دادند. اسب دریایی پیری که در آن نزدیکی بود به استانلی خندید و گفت: ـ ستارة دریایی کوچک نادان! ماهیها در مدرسه یاد میگیرند که هیچ وقت با غریبهها حرف نزنند. اما اگر تو میخواهی مسیر ماه را بیابی باید بگویم که تنها در شب میتوانی آن را پیدا کنی. این حرف استانلی را ناامید کرد. اما میدانست که حقیقت دارد چرا که او هیچوقت مسیر ماه را در طول خیلی خوب سالی، بیا تمرین کنیم، حالتهای ترسناک به خودت بگیر، باید بچه رو بترسونی، یادت باشه. بچه نباید با تو تماس داشته باشد!

مجلات دوست کودکانمجله کودک 175صفحه 7