مجله کودک 245 صفحه 31
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 245 صفحه 31

از روزی که وارد خانهام شده مرتب برای من دردسر درست میکند. این مرغ روزی سه تا تخم میگذارد و هر سه را میشکند تا مبادا من از آنها استفاده کنم. هر روز مجبورم چند مرتبه حیاط را تمیز کنم چون او همه جا را کثیف میکند. هر بار که زنم لباسها را میشوید و آنها را روی طناب آویزان میکند این مرغ بدجنس آنها را از روی طناب پایین میکشد و باعث کثیف شدن آنها میشود. وقتی بچهی کوچکم میخوابد، آنقدر سر و صدا میکند که بچه را از خواب بیدار کند. یک بار کوزهی شیری را که کنار حیاط گذاشته بودم تا برای فروش ببرم شکست و بار دیگر تمام دانههای سبزیجات را که در باغچه کاشته بودم از زیر خاک درآورد و خورد. دیگر در خانهی ما یک گلدان سالم پیدا نمیشود چون این حیوان همه را شکسته است. جرات نمیکنم برای لحظهای در انبار را باز بگذارم چون تمام کیسههای آرد و برنج را سوراخ کرده است. خلاصه دردسرتان ندهم من دیگر نمیتوانم این مرغ بدجنس را تحمل کنم. مرد همسایه این را گفت و رفت داخل خانهاش و در را محکم بست. پیرزن نگاهی به مرغ بدجنس که کنار دیوار نشسته بود کرد و گفت: من نمیفهمم تو برای چه این کارها را میکنی؟! ولی به هر حال نمیتوانم بگذارم تمام زمستان را بیرون از خانه و گرسنه بمانی. اگر قول بدهی که کارهای زشتت را تکرار نکنی تو را با خودم به خانه میبرم. مردم گفتند: پیرزن، این کار را نکن. این مرغ سابقهدار است. اگر میخواست دست از کارهایش بردارد تا به حال برداشته بود. ولی پیرزن تصمیم خودش را گرفته بود. مرغ را برداشت و با خودش به خانه برد. جیمی برای ورود به خانه از دستگاه اختراعی خود استفاده میکند. دستگاهی که از روی تار موی جیمی، هویت او را مشخصمیکند.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 245صفحه 31