مجله کودک 245 صفحه 40
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 245 صفحه 40

کوتاه، جالب، اما واقعی «اشک تمساح» تمساح وقتی شکارش را میخورد، اشک میریزد. این کار تمساح به صورت ضربالمثل درآمده است و ما خیلی وقتها از آن استفاده میکنیم! اما اشک تمساح در حقیقت آب اضافی بدن اوست که از چشمهایش خارج میشود. آب اضافی بدن ما انسانها با عرق کردن خارج میشود. «سگها باوفا هستند» سگ حیوانی باوفا و مهربان است و به حیوانهای دیگر کمک میکند؛ حتی به بچه گربهها. سگ مادر یا ماده، اجازه میدهد بچه گربهها از شیر او بخورند. «پرواز عجیب» مرغ مگسخوار پرندهی کوچکی از خانوادهی پرستوهاست. این پرنده یکی از کوچکترین پرندههای روی زمین است. مرغ مگسخوار تنها پرندهای است که میتواند عقب عقب پرواز کند. گلنوش دیانت 12 ساله از تهران لطیفه به یک نفر یک توپ فوتبال نشان میدهند و میگویند: این چیست؟ جواب میدهد: شطرنج گرد! مردی در سرما اسبی را میبیند که از دهان آن بخار بیرون میآید. مرد میگوید: پس اسب بخار که میگن اینه؟ افسر راهنمایی: اصلیترین کار برفپاکن چیه؟ مرد: نگهداری برگ جریمهی جناب سروان! اولی: احمق کسی است که به چیزی اطمینان کافی داشته باشد. دومی: مطمئنی؟ اولی: کاملاً!!! چیستان: آن چیست که اگر بشکنی جایزه میگیری؟ جواب: رکورد کوثر شریفی از کرج غزل پارسیپور / 12 ساله / از دامغان زینب خاکی / 11 ساله / از قم لطیفه روزی ملانصرالدین و بچهای سر کوچه ایستاده بودند و در همین حال، یک تابوت را در حال حمل جنازه میبینند. پسر ملانصرالدین از پدرش میپرسد که آن تابوت را به کجا میبرند. ملا نصرالدین میگوید: آن را جایی میبرند که نه نان، نه آب، نه غذا و هیچی پیدا نمیشود. پسر میگوید: پس بگو آن را میبرند خانهی ما! اصغر کمال 9 ساله از بوشهر مادر جیمی او را صدا میزند و جیمی دسته گلی را به او هدیه میدهد و میگوید که تولدت مبارک!

مجلات دوست کودکانمجله کودک 245صفحه 40