مجله کودک 303 صفحه 18
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 303 صفحه 18

تابستان خود را این گونه گذراندم قسمت دوم امیرمحمد لاجورد مامان بزرگ : "فاطمه جان" هر وقت فرصت داشتی یه زحمت بکش وسوز منو نخ کن تا دکمه پیراهن عروسکت رو که شل شده بدوزم . . . یه وقت میفته وگم می شه ها ، خودم هم کاری می کنم نمی تونم نخ اش کنم ، چشمام خوب نمی بینه ." فاطمه : "باشه مامانی ، فعلا بذارین تا این برنامه روببینم ." راستش آن موقع هر چه این کانال آن کانال می زدم هیچ برنامه ای پخش نمی شد که دلم بخواهد ان را ببینم ، همه اش بهانه بود ، قبلا هم که گفتم ، اصلا دست ودلم . . . به کار نمی رفت ، حال و حوصله ی هیچ کاری را نداشتم ، اگر چه مامان بزرگ را خیلی دوست دارم اما هنوز ، غصه ای که توی دلم جمع شده بود بیرن نرفته بود . از قرار ، این قدر تلویزیون نگاه کرده بودم که خوابم برده بود . مامان بزرگ هم با آن پاهایش که همیشه درد می کند پتو آورده و رویم کشیده بوده است چون وقتی که بیدار شدم متوجه شدم که رویم پوشیده شده است . راستش . . . . . یه مقدار هم خجالت کشیدم چرا که مرا به خانه مامان بزرگ برده بودند تا مثلا من مواظب او باشم . بیدار که شدم چه بوی بادمجان سرخ کرد ه ای هم می آمد ، باز هم بادمجان ؟خدا رحم کند ، من نمیدانم مگر آخر مامانی چند جور غذا بلد است با بادمجان درست کند ؟ پس کی می خواهد دست . . . . 1- در یک اتم ، الکترون ها به طور عادی در اطراف هسته ی اتم در حال چرخش هستند . 2- با دادن انرژی به الکترون ها ، انها برانگیخته می شود وبه مدار بالاتری جهت چرخش می روند . 3- هنگامی که الکترون ها به مدار قبلی واولیه ی خود برمی گردند . از خود نور تولید می کنند . 4- پرتو لیزر به اتم های دیگر برخورد می کند وبا این کار نور لیزر بیشتری تولیدمی شود .

مجلات دوست کودکانمجله کودک 303صفحه 18