مجله کودک 391 صفحه 9
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 391 صفحه 9

گفتم. مامان گفت : من هم یک باغ دارم با دوتا گنجشک! گفتم : کو؟ گفت : این خانه باغ من است . من دوتا گنجشک دارم به اسم ایرج و تورج! من خندید م و توی دلم گفتم: این باغ چند وقتی است که پر از سرفه شده است. سه تار را نارنجی کشیدم! مثل پیراهن مامان. گنجشگ ها را آلبالویی کشیدم ؛ مثل شال گردنه خاله عصای بابا بزرگ را خاکستری کشیدم ؛ مثل درکوب که داشت تق تق به درخت می کوبید. لالایی مامان طلایی رنگ بود . صدای سرفه بابا لالایی ها مامان را خط خطی می کرد . این را هم کشیدم و به خاله نشان دادم . یک مامان کشیدم که خط خطی بود . یک بابا کشیدم که داشت سرفه می کرد. به خاله گفتم : شب ها نمی دانم درست وحسابی بخوابم. خاله گفت : بابا باید به دکتر برود. گفتم : بابا می گوید من وقت ندارم . بابا به من می گوید : خودش خوب می شود. خاله گفت : دوست من دکتر بچه هاست . گلفتم : من که مریض نیستم ؛ بابا مریض است. خاله گفت : فکر کن خودت مریضی ، درخت ها مریض اند . سبزه ها مریض اند . عصاها مریضند. گفتم : اگر من مریض بشوم ؛ بابا من را به دکتر می برد. خاله گفت : یک بارهم تو بابا را ببر دکتر ! گفتم : چطوری؟ خاله گفت : مثل بابا سرفه کن؛ لالایی ها را خط خطی کن. مامان را خط خطی کن. فکر خیلی خوبی وبد . من سرفه کردم وتمام لالایی ها خط خطی شدند . مامان هم خط خطی شد. وقتی رفتیم دکتر : بابا سرفه می کرد . من سرفه نمی کردم. خانم دکتر گفت : مریض کدام است؟ گفتم : بابا! خانم دکتر گفت : مریض کدام است؟ گفتم : بابا! خانم دکتر گفت : من دکتر بچه ها هستم. بابا نگاهی به من کرد و گفت : مگر سرفه نمی کردی؟! حالت خوب شد؟ گفتم: من تا خانم دکتر را دیدم ؛ حالم خوب شد! خانم دکتر به بابا گفت : شما باید حتماً به دکتر بروید. خانم دکتر روبه منکرد و گفت: بابایت را ببر پیش دکتر بزرگترها که در طبقه بالاست. من دست بابا را گرفتم و بردم بالا شب با خود م گفتم: اگر پرنده ها نباشند که آواز بخوانند چه می شود. روز بعد خبری از خط خطی های کبود نبود . مامان رانارنجی کشیدم. بابا راسبز ، هر وقت که بابا صورتم را با ماچ هایش چمن می کردند ؛ می دانستم که باز دیر از سرکار آمده است! Ÿ موضوع تمبر: ساموس ( خدایان یونان) Ÿ قیمت : 50 واحد Ÿ سال انتشار : 1914

مجلات دوست کودکانمجله کودک 391صفحه 9