
براساس خاطره ای از خانم شکوه قاسم نیا
زهرا و ماتاباتا
امیر محمد لاجورد
قصه ما به سررسید ، کلاغه به خونه اش نرسید
حالا دیگه بخواب دخترم ...
ولی من که خوابم نمی آد؟
بایدحتماب بخوابی، دیر وقته
چکار کنم؟ خوابم نمی آد
اگر چشماتوببندی، می تونی ماتاباتا رو ببینی
زهرا چشمش را بست
اما چند لحظه بعد باز کرد و گفت : نمی بینم
ولی من اونو می بینم
موضوع تمبر: چهره شخصیت ترکیه
قیمت : 600 واحد
سال انتشار : 1994
مجلات دوست کودکانمجله کودک 391صفحه 36