مجله کودک 391 صفحه 35
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 391 صفحه 35

آنها رفتند و رفتند ، تا وسط بیابان به یک آب انبار قدیمی رسیدند . دیبوتر گفت: «من تشنه ام. برویم داخل آب انبار، آب بخوریم، بعد برویم دنبال دیو تنبلی!» دیبوتر جلوحسن نشست و گفت: « سه بار نوکت را محکم بزن به نوک من و بگو هاچی ... واچی.... کاچی ... تا طلسم ما باطل شود.» حسن این کار را کرد ، اما هنوز حرفش تمام نشده بود که حس کرد پایش روی آجر شکسته لبة بادگیر است و همین حالاست که کله معلق شود و بیفتد پایین ... بخشی از قصة سوم حسن کچل بودکه خواندید. این قصه تاکنون در 3 جلد چاپ ومنتشر شده ودر دسترس شماست، بهای جلد سوم کتاب 700 تومان است و خوب است با تهیه این مجموعه قصه و خواندن آن، اوقات خود را در تابستان پر بار کنید. Ÿموضوع تمبر: چهره شخصیت ترکیه Ÿقیمت : 600 واحد Ÿ سال انتشار : 1992

مجلات دوست کودکانمجله کودک 391صفحه 35