
دیشب که حالش سخت بد بود
تا صبح میپیچید، از درد
تا صبح بابا غصّه میخورد
تا صبح مادر گریه میکرد
****
من تا سحر بیدار ماندم
رفتم وضویی تازه کردم
با گریه بر پروردگارم
اصرار بیاندازه کردم
****
گفتم شفای داییام را
باید همین امشب بگیرم
صبری برای مادرم نیز
از حضرتزینب بگیریم
موضوع تمبر: نخ ریسی برمه
قیمت: سه واحد
سال انتشار: 1945
مجلات دوست کودکانمجله کودک 400صفحه 8