
من همانم، من همانم
حاجبابا، تنها در خانهای زندگی میکرد. در خانهی او جیرجیرکی هم زندگی میکرد. شبها جیرجیرک آواز میخواند و حاجبابا را از تنهایی و بیحوصلگی در میآورد و او را سرگرم میکرد. صبحها، حاجبابا لباس میپوشید، کلاهش را سرش میگذاشت، عصایش را دست میگرفت و میرفت توی پارک مینشست. جیرجیرک هم زرنگی میکرد و یواشکی روی عصای او مینشست و همراهش به پارک میرفت.
موضوع تمبر: طراحی هنری هندوستان
قیمت: بیست واحد
سال انتشار: 1957
مجلات دوست کودکانمجله کودک 400صفحه 34