
توی پارک، قوتی حاجبابا روی نیمکت مینشست و به فوارههای وسط سبزهها نگاه میکرد. جیرجیرک از عصا پایین میپرید و میرفت وسط سبزهها میگشت.
بعد از نیم ساعت، جیرجیرک دوباره برمیگشت و روی عصا مینشست و با حاجبابا به خانه برمیگشت. حاجبابا خبر نداشت که عصایش وسیلهی نقلیهی جیرجیرک آوازخوان شده است!
روزی مثل همیشه حاجبابا لباس پوشیده، کلاهش را سر گذاشت و عصایش را برداشت. جیرجیرک هم مثل همیشه زرنگی کرد و روی عصای او پرید. حاجبابا از خانه بیرون رفت، توی پارک روی نیمکتی نشست و
موضوع تمبر: چهره شخصیت هند (مهاتما گاندی)
قیمت: 50 واحد
سال انتشار: 1945
مجلات دوست کودکانمجله کودک 400صفحه 35