مجله کودک 469 صفحه 9
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 469 صفحه 9

دربان به شیشه نگاه کرد و با تعجب گفت: «این چیست؟!» خانم فرانسوی گفت: «ما یک رسم مخصوص داریم که وقتی به کسی علاقهمند شدیم، موقع جدایی و خداحافظی، بهترین هدیه را به او میدهیم. این شیشه پر از خاک وطنِ ماست، که پیش ما بهترین و عزیزترین هدیه است!» دربان، وقتی این را شنید، لبخندی زد و شیشه را گرفت و گفت: «چشم! من حتماً هدیهی شما را به امام میدهم.» خانم دیگر، که همسایهی اولی بود، گفت: «لطفاً از قول ما از امام خواهش کنید برای هرکدام از ما یکی از عکسهای خودشان را امضا کنند!» دربان گفت: «باز هم به روی چشم! کمی صبر کنید.» آن وقت شیشهی اهدایی را با پیغام محبتآمیز همسایهها برای امام برد. امام، هدیهی مخصوص همسایهها را با لبخندی شیرین قبول کرد و بلافاصله پشت دو قطعه از عکسهای خود را برای آنها امضا کرد و سفارش کرد: از این همسایههای مهربان تشکر کنید. خانمهای فرانسوی، با دیدن عکسها خیلی خوشحال شدند و در حالی که آن را میبوسیدند، خداحافظی کردند و رفتند. وقتی لایه فایبرگلاس را کنار بزنید، درون سیکلوپس چنین ساختمانی را میبینید: 1-محل اتصال بدنه فایبرگلاس 2-پدال 3-چرخدنده بزرگ 4-محل نشستن 5-دسته سهچرخه

مجلات دوست کودکانمجله کودک 469صفحه 9